ایران املاک | املاک ایران | املاک تهران | املاک کرج | املاک اصفهان | املاک منطقه 22
برنامه جدید زاویه
10 شهريور 1394 ساعت 22:1 | بازدید : 151 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

برنامه زاویه جدید

   پرسش:  آیا شما با خانم پرنیان حامد،  در مورد حمله اعراب به ایران اختلاف نظر دارید؟

   پاسخ:  این پرسش را چند بار پاسخ داده ایم،  نه هیچ اختلاف نظر نداریم،  ما بدنبال واقعیت های تاریخی هستیم،  و واقعیت همیشه ثابت و یکی است،  درست مانند کاری که دیروز شما کرده اید،  و همیشه و تا ابدیت آن کار ثابت است،  و تعریف دیگری ندارد،  ولی افراد ناآگاه می توانند برای آن داستان بنویسند و غیبت کنند و دروغ بگویند،  ولی اتفاق همان است.  برای رسیدن به واقعیت های تاریخی زمان و حوصله و دانش می خواهد،  آنقدر در تاریخ دروغ گفته اند و هر کس برای خودش خالی بندی کرده،  که حد و اندازه ندارد.  بخشی از این خرابکاری را هالیود در 70 – 80 سال گذشته کرده،  و برای فروش فیلم هایش جنگ های تاریخی را فوق العاده تقلبی ساخته،  مثلاً جنگ های قبیله ای 1500 سال گذشته را،  چون جنگ های پیشرفته قرون جدید اروپا نشان داده،  ستاد کل و فرماندهی های منظم و تاکتیک های شناخته شده و غیره.  دروغها بیشمار و زیاد است،  فعلاً این را در این صفحه بی خیال،  زیاد درباره آن نوشته ام،  موضوع مهم دیگری در پیش داریم،  که در اینجا بررسی می کنم.

عکس نمونه جدید ترین جنگده  F18آمریکا،  که در خلیج فارس مستقر شده است،   عکس شماره 4067.

   حمله اعراب به ایران

      آنکسی که از حمله اعراب به ایران گفته 1400 سال زودتر نوشته،  حمله اعراب به ایران امروزه دارد سازمان می یابد و آماده می شود،  خرید های فراوان تسلیحاتی کشور های جنوب خلیج فارس،  بویژه برای نیروی های هوایی شان،  خیلی بیش از اندازه است.  آنطرف خلیج فارس دارند آمادگی هایی انجام می دهند،  آنها زیر نشست هایی بنام:  اتحاد سیاسی شش کشور حوضه خلیج عربی در مقابل تهدید ایران،  جمع می شوند،  و طرح های نه چندان خوشایند برای ملتها می ریزند،  و دارند یک استراتژی مشخص را با بهترین تاکتیکها آماده می کند.  مانند سرکوب مردم کشور های منطقه،  بحرین و یمن و شیعه نشین عربستان سعودی و...،  که با طرح هایشان بشدت به مردم ظلم و ستم می کنند.  ولی در ایران هنوز در فکر حمله 1400 سال پیش هستند،  هر چه بگوییم که اون حمله تاریخی خالی بندی بوده،  و یکی از جنگ های قبیله ای مادی و پارسی بود،  عده ای دشمنی با برادران عرب می کنند،  که آنها 1400 سال پیش به ایران حمله کردند.  در واقع ما ملتها با هم دشمنی نداریم،  اعراب از مظلوم ترین مردم هستند،   آنها صدمات فراوانی از استعمار و استبداد کشیده اند.

      من این طرح های پیشرفته را که نوشتم،  تدارک دفاع یا حمله اعراب به ایران نمی دانم،  بلکه آمادگی کشور های جنوب خلیج فارس،  برهبری کشور عربستان برای حمله به ایران می دانم،  نه حمله اعراب،  و نه ملت های عرب.  عده ای در ادامه اغفال و ترفند های تاریخی می گویند،  اینها برای فروش اسلحه و گرفتن پول از اعراب پولدار است.  بخوبی قابل دسترس است،  که 50 – 60 سال پیش یک گروهبان انگلیسی براحتی این شیخها را عوض و جابجا می کرد،  اما امروزه آنها قدرت های سیاسی و اقتصادی در جهان هستند،  و بهترین و قوی ترین لابیگری و نفوذ را دارند.  عده ای نیز خود و دیگران را اغفال می کنند،  و می گویند که این کشورها نیرو آموزش دیده و کارآمد ندارند،  که به ایران حمله کنند،  ولی در واقع اینطور نیست،  آنها دارند،  خوب هم دارند،  آنها می توانند با نیروی هوایشان هر کاری بکنند،  یا عده ای دیگر می گویند ما فرزندان کوروش و داریوش هستیم،  به هیچ کس اجازه تجاوز به ایران نمی دهیم.  سه نوع از رفتار های ایرانی را مثال زدم،  اول،  که بی تعلیل و تحلیل و دانش،  دروغ را براحتی می پذیرند،  دوم،  می گویند آنها هیچ چیز بدرد بخور ندارد،  سوم،  شعار های تو خالی می دهند.  البته زیر مجموعه هایی دارند،  فعلاً گفتن و تحلیل آنها لازم نیست.

   عکس قهوه خانه خاله عباس و تصویر خیالی آب بردن پاسارگاد،  عکس شماره 4035.  همانگونه که گفتم عده ای در قهوه خانه خاله عباس نشسته،  و با پکی به قلیون سه رفتار فوق را دارند،  در واقع بی درک از آب بردن هستند.  در دیدی دیگر دشمنان تاریخی ما،  درباره انرژی اتمی ایران،  تا می توانند مانع تراشی می کنند،  بخشی از آنها در افشا گری های ویکی لیکس آمده بود.  درباره تحریم های مختلف و سنگ اندازی در کار دولت ایران،  هر چه از دستشان بر آید،  برای کمک به استعمار و امپریالیسم می کنند.  درضمن یادآوری نمایم،  ایرانیان چندین مورد امتیاز مهم غافل گیر کننده دارند،  و مانند تمام تاریخ می توانند از پس دشمنان برآیند، که فعلاً گفتن و تحلیل آنها هم نیاز نیست.

   پرسش:  درباره مصر نوشته بودید آیا شهری بنام مصر در کشور مصر وجود دارد؟

   پاسخ:  50 – 60 سال گذشته در کشور مصر مانند ایران،  همه اسامی را عوض کرده اند،  البته رفتن در تاریخ مصر،  کار مهم و مفصل و علم جدایی است،  بهمین جهت فقط از مصر های مهم و معروف دیگر در آفریقا برایتان می نویسم.

   مصر های مقدس در آفریقا

      در مورد مصر و واژه مصر چند پرسش شده بود،  البته بانو پرنیاین حامد پاسخ دادند،  که مصر تنها نام برای شهر و یا کشور نبوده،  بلکه به هر آبادی هم می گفتند.  مصر نیر در آفریقا زیاد است،  نمونه آن شهر باستانی مصراته است،  که نام آن را در جنگ های داخلی لیبی زیاد شنیدیم.  اصل مصراته،  مصرآتن است،  مانند آخن آتن فرعون مصر،  آت و آتن به معنی خورشید است،  و از واژه های قدیمی آفریقاست.  شهر مِصراته،  مرکز استان مصراته،  بر کرانه غربی خلیج سیدرا،  در کشور لیبی قرار گرفته،  فاصله شهر مصراته تا طرابلس،  پایتخت لیبی ۲۰۰ کیلومتر است،  مصراته با ۵۵۰ هزار نفر جمعیت،  سومین شهر لیبی می باشد.  درباره تاریخ مصراته مقداری پرت و پلای تاریخی گفته اند،  مانند:   بنیان این شهر را ۳۰۰۰ سال پیش توسط فنیقی‌ها دانسته‌ اند.  رومیان به آن نام توبارتیس داده بودند.  مقدار زیادی آثار تاریخی در مصراته است،  خوب است در مورد تاریخ این شهر،  ایرانیان باهوش متخصص تحقیق و بررسی نمایند،  بنظر من این آثار معبد آتن یا آتنا،  در واقع معبد آئین خورشید و میترایی است.

   عکس هایی از مصراته و شمال لیبی،  عکس شماره 6419 .  آثار تاریخی مصراته یا مصر آتن،  حکایت از معابد آتن یا آتنا می کند،  که در چند لایه ساخته شده اند،  اولین لایه آن که در نزدیکی همین معبد قرار دارد،  همچون استون هنج می باشد،  معمولاً معابد خدای خورشید آتن یا آتنا را بصورت دایره می ساختند،  و معابد ناهید یا آناهیتا خدای زایش و باروری را مستطیل.  امروزه هر کجا در قاره کهن و شمال آفریقا هر پرستشگاه که بیش از هزار سال سابقه دارد،  و نام هایی بر گرفته از چراخ، نور، روشنایی، خورشید دارد،  احتمالاً در گذشته معبد خور یا هور و خورشید یا آتن بوده،  و هر کجا زیارتگاه با نام بانوان باشد،  احتمالاً معبد مهر و مه و آنه یا ناهید یا آناهیتا بوده است.  آثار باستانی دنیا توسط ماهواره،  اسکن معدن یابی می شوند،  تا لایه های زیرین و چیدن سنگ های تاریخی این معابد دیده شود،  عزیزانی که دسترسی به این داده های ماهواره ای دارند،  موضوع های مهم تاریخی را در نظر بگیرند.  در اینجا یاد آوری کنم آتن و آنه از اسامی زبان کهن اتیوپیایی است.  هنوز در قبایل آن کشور از این نامها استفاده می کنند،  آتن یا با پسوند و پیشوند پیوسته،  برای پسر و آنه برای دختر.

      روستای مهم دیگر،  مسرانه است،  که در واقع مصرآنه می باشد،  در ارتفاعات شمال غربی کشور اتیوپی قرار دارد،  در این روستا یک کلیسای تاریخی است،  که شباهت کامل به کعبه زرتشت دارد.  بنظر من اینجا مصر آناهیتا و یک معبد دور دست و کم دسترس بوده است.  عکس آنرا داشتم ولی فعلاً ندارم،  در سایت های توریستی کشور اتیوپی گشتم تا عکس هایی از آن بیابم پیدا نکردم،  در آینده نزدیک تعریف و عکس هایی از آن را خواهم گذاشت،  تا اندکی تحقیقات ایرانی درباره آن انجام دهیم.  در خود محل افرادی که کشیش و نگهبان این کلیسا بودند،  ادعا می کردند:  محل ظهور حضرت اینجا بوده است،  چند ادعای عجیب دیگر هم داشتند.  ده ها نوع کلیسا که شباحت کامل به کعبه زرتشت دارد در کشور اتیوپی وجود دارد.

   جالب:  غربیها و پیروان آنها،  هر جا که در تاریخ کم می آورند،  می نویسند الکساندر ساخت،  یا رومی است،  یا در نهایت می گویند مغول خراب کرد،  اصلاً کمی تحقیق نمی کنند،  البته چندان دور از ذهن نیست،  در قرون 18 و 19 پیمانی بین بخش های تاریخی کلیسا با دو دانشگاه معروف در لندن و پاریس بسته شده بود،  تا تاریخ را در همین اندازه که اکنون در آموزشکاه ها درس می دهند نگه دارند،  و هر کس از این موضوع عبور می کرد،  کشته می شد،  مانند شامپلیون که تحقیقات او خیلی متفاوت با خواسته های سیاسی و دینی زمان بود،  و در جوانی بطور مشکوک فوت کرد.  در زمان نازیسم،  آلمانها تحقیقات متفاوت درباره تاریخ داشتند،  آنها در زمان جنگ فرصت چاپ و انتشار گسترده پبدا نکردند،  بعد از جنگ هم از انتشار آنها جلوگیری شد.  دوران شوروی تاریخ دانها می خواستند کار متفاوت از غرب انجام دهند،  ولی آنها نیز از ترس گوراب و کامچاتکا خیلی شل و ساده کار کردند.  اما امروزه در قرن 21 دیگر جای نگرانی از افشای دروغ های تاریخ نیست،  زیرا امپریالیسم نو کاملاً و ماهیتاً با استعمار و امپریالیسم فرق دارد،  و به تاریخ کاری ندارد.

   عکس بخشی از اشیاء کشف شده موزه بغداد،  عکس شماره 6290 .  در زمان حملات هوایی و سپس زمینی آمریکا به بغداد،  موزه عراق غارت شد،  در بعضی تحقیقات مشخص شد،  که این غارت برنامه از قبل داشته است.  مقداری از اشیای موزه توسط موزه داران درست کار پنهان شده بود،  ولی بخشی بسرقت رفت،  تاکنون نیمی از آنها کشف شده است.  آیا هرگز کسی از این ایرانیان مدعی تاریخ ایران،  از آن موزه داران بغداد که با جان خود بازی کرده،  و نیمی از اشیای موزه را پنهان کرده بودند،  قدر دانی شده است؟  آیا کسی از ایرانیان مدعی تاریخ ایران،  پیگیر سرقت های موزه بغداد بوده است؟  اشیای موزه بغداد متعلق به تاریخ ایران است،  و در ازای زمان به امانت در آن موزه هستند.

   عکس هایی از موزه بیروت،  برگرفته از مجله:  National Geographic August 1974 ،  عکس شماره 4481،  اشیا و خطوط فنیقیه مربوط به 1300 تا 1500 قبل از میلاد.

   رد پای چاقو

      در زبان پهلوی وسایل کوچک فلزی مانند چاقو، زنجیر و رکاب را چیلان می گویند،  و کسی که اشیای کوچک فلزی را می سازد،  چلنگر (chilankar) است،  از اینرو چاقو ساز را چلنگر گویند. هم اکنون نیز در شهرستان ابهر در استان زنجان از این واژه بهره می برند.  روستا هایی هم بنام چلان در آذربایجان شرقی،  و چلندر در مازندران داریم، .  احتمالاً روستای کلنگرز در نزدیکی شهرستان ابهر نیز از این ریشه باشد. 

   عکس قطعه موزائیک یا نقاشی دیواری تاریخی که در موزه بوخارست کشور رومانی است،  عکس شماره 1401 .  این قطعه موزائیک از یک مقبره زیر زمینی مابین شهر بوخارست و رود دانوب بصورت اتفاقی در دهه 1960 کشف گردید.  کم آوردها می گویند صحنه جنگ الکساندر و داریوش می باشد،  ولی هیچ توضیح نمی دهند،  که در آن مقبره برای چه بوده است.

شروع با پانصد واژه و نام

      در پرسش و پاسخ های گذشته،  گاهی بحث درباره تعریف لغات شده بود،  لازم دیدم کمی در اینجا توضیح بنویسم.  همانگونه که گفته ام تمام مطالبی که می نویسم برای بار اول است که گفته می شود،  دوست ندارم مطالب تکراری را بازگو کنم،  مانند چیزهایی که در کتابها یا وب های دیگر است،  خوشبختانه بانوی گرامی پرنیان حامد،  و همچنین پیگیر کنندگان مشخص وبلاگ نیز همین گونه هستند.  بهمین جهت مطالبی که می گویم معمولاً نتیجه تحقیقات محلی و عینی خودم می باشند،  عموماً به کتاب های تاریخ،  بویژه آنهایی که در قرن گذشته نوشته باشند،  اعتماد ندارم،  زیرا در آنها علم های سوخته و باطل شده،  بفراوانی وجود دارد،  و وقت و حوصله زیادی می گیرند.

      امروزه یک کتب فرهنگ فارسی به فارسی چندین جلد،  و بیش از هزار صفحه است،  و بیش از 50 هزار واژه و نام و فعل و غیره دارد.  اما در گذشته 20 یا 30 هزار سال پیش که اقوام ایرانی در فلات ایران شکل می گرفتند،  این کتاب کمتر از 20 صفحه بود،  و حدود 500 لغت بیشتر نبود.  آنها هم خیلی کوتاه بودند،  مانند: آت، آن، مه،   که این انسانها با خود از لبنان و فلسطین آورده بودند،  و حدود ده هزار سال پیشتر،  آنها هم از آفریقا آورده بود.  حتی امروزه در قبایل آفریقا،  شمال از ماسائی در اتیوپی،  تا زلو در لسوتو جنوب، هنوز گفته و استفاده می شود.  وقتی می خواهیم هر نام و واژه را تعریف کنیم ابتدا باید بگویم درباره کدام دوره تاریخی می خواهیم بگویم و تفسیر کنیم،  دوره ای که قبایل ایرانی شکل می گرفتند 15 تا 30 هزار سال پیش،  دوره ای که تبار و کیان اقوام ایرانی،  زیر ذات طبیعی هموساپین شکل می گرفت،  حدود 7 تا 15 هزار سال پیش،  دوره ای که زبان پارسی باستان بود 4 تا 7 هزار سال پیش،  دوره پارسی میانه 2 تا 4 هزار سال پیش که در این دوره زبان دری یا داریوشی شکل گرفت،  و آخرین دوره پارسی، و  سپس دوره های زبان فارسی.  بنا به فرمولها و قوانین تاریخ و فرهنگ یاد گیری،  این دوره ها در آغاز طولانی تر بود،  و به مرور کوتاه شدند.  در اولین دوره کتاب لغات 20 صفحه بود،  و هر دوره این کتاب قطور تر و پر لغت تر می شد.

      شانس زندگیم این بود،  که از ابتدای تولد در تمام ایران بگردم،  در تولد در تاریخ نوشته ام،  در ادامه زندگی نیز بدلیل کارم نیز مجبور بودم دائم در تمام ایران باشم.  همیشه با مردم محلی و بویژه افراد مسن در روستاها و ایلات علاقه داشتم،  چون می دانستم آنها مطالبی می دانند،  که هیچ کس نمی داند.  زندگی مردم ایران در طول تاریخ روند آرام و با رشد و تکامل آرام داشت،  ولی به ناگه از 50 سال پیش ایران نیز مانند همه کشورهای جنوب سابق دگرگون شد،  و همه چیز تغییرات ناپیوسته کرد،  و آن پیران که تاریخ چند هزار ساله را ندانسته با خود حمل می کردند رفتند،  و جای آنها را افرادی گرفته اند که مدرسه رفته و با پنی سیلین رشد کرده اند،  و دیگر بطور کلی ما توسط حافظه نهانی انسانی،  از تاریخ خودمان قطع شده ایم.  این ارتباط من با جغرافیای تاریخی ایران،  و تاریخ انسانی ایران،  باعث شد که بعضی اندوخته هایی گرد آورم،  و بمرور در وب از آنها استفاده کرده و می کنم.

  آت =  خورشید و تابنده و نور و قدرت،  پسوند و پیشوند نام پسر در آفریقا،  آتش در فارسی.

  آن =  نام درخت انجیر و میوه و پسوند و پیشوند نام زنانه در آفریقا،  آناهیتا در جهان متمدن قدیم.

  مه =  مه هوا، روح، شبه، فرشته،  در آفریقا به تمام این معانی استفاده می شود،  مهتاب در فارسی.

  دی =  روز، روشنایی،  نام روز در بیشتر جهان منجمله قبایل آفریقا.  پسوند و پیشوند نام پسر.

   جالب:  گردشگران و محقیق هایی،  که نیمه اول قرن 20 به مناطق دور دست آفریقا و گینه و آمازون رفته بودند،  نوشته اند که مردمان آنجاها فقط از 500 لغت تک یا حداکثر دو سیلابی در گفته هایشان استفاده می کنند.  حتی برای چند موضوع،  فقط یک لغت دارند،  که خودشان متوجه می شدند،  ولی برای غربیها خیلی سخت بود.

   شکل گیری زبان دری  ــ  دوران تاریخ تمدن سلسله هخامنشیان با حساب بخش دوم اصطلاح ایلام،  در ساختارهای تاریخی اجتماع،  شاه خدایی بود.  در این ساختار حکومت مرکزیت یافت،  و این مرکزیت نیاز به زبان و گویش مشترک برای همه اقوام داشت،  که در پایتخت و مراکز حکومتی با آن صحبت کنند.  بدین منظور زبان دری از مجموع زبانها بوجود آمد،  که در واقع مادر بزرگ همین زبان فارسی امروزی ما می باشد.  در زمان فتعلیشاه قاجار با اینکه خود و تقریباً تمام خدمه دربار ترک بودند،  بمنظور هماهنگی ملی،  دستور داد که همه در دربار و دستگاه های حکومتی به زبان فارسی صحبت کنند،  و هر خاطی را فلک می کردند.  این گویش به فارسی فتعلیشاهی معروف شد،  و مادر همین زبان فارسی امروزی ماست.  بهمین دلیل قرنها در شهرها و مراکز حکومتی ایران،  که تقریباً همگی بازمانده از دوران هخامنشیان هستند،  زبان فارسی رایج است،  و روستاها و ایلات به زبان های محلی خودشان حرف می زنند.  و نیز بدلیل شرایط تاریخی بوجود آمدن زبان فارسی،  این زبان قدرت تکامل و بهره گیری از زبان ها و گویش های دیگر،  و آموزش سریعتر را دارا می باشد،  و ما به این زبان افتخار می کنیم.

عکس تاریخی فلک کردن،  حدود 1300 خورشیدی تهران،  عکس شماره 5721 .

   پرسش:  یکی از تعریف های دیگر این بود،  که زبان دری در افغانستان شکل گرفته بود،  چرا شما این را رد کردید؟

   پاسخ:  همانگونه که در بالا نوشتم،  بسیاری از گفته ها و کتاب های قرن گذشته سوخته هستند،  بعد از نام مکان های جغرافیایی که در آرشیو همین وبلاگ است،  این تعریف باطل می شود،  و تعریف که من نوشتم به واقعیت نزدیکتر است،  بنظرم باید این را پیگیری و تحقیق نمود.

   بررسی یک بازی اینترنتی

      یکی از ایمیلی های فورواردی،  که امروزه این قبیل زیاد رد و بدل می شود،  مطلبی نوشته شده بود،  که لازم دیدم آنرا نقد کنم،  زیرا گاه این اشتباه ها و درک های غلط از تاریخ،  ممکن است دردسر زا شوند.  همانگونه که بارها سفارش کردم،  باید مراقب ترفند های دشمنان ایران و تاریخ و جغرافیای ایران برهبری امپریالیسم نو بود،  متن ایمیل و نقد آن:

   نظر ایمیل:  اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.  در دهخدا بخوانید:  غذا = بول شتر، (اقرب الموارد)، رجوع به غذی شود.  دهخدا توصیه کرده است به جای غذا از پزا استفاده کنیم:  دهخدا:  پزآ ( پز + آ )،  پخته شده و آماده گردیده، واژه پزا را میتوان بجای غذا که هموزن یکدیگر میباشند بکار برد،  تا با این روند از درایش واژگان ناپسند بیگانه در زبان پارسی خودداری نمود.

   پاسخ:  این را عرببها نیاموختند،  همانگونه که در بالا نوشتم زبان فارسی کنونی،  در دو دوره شکل گرفت،  یکی در زمان سلسله هخامنشیان،  و سپس با وسعت گرفتن تهران،  و لزوم مرکزیت و ضدیت با عثمانی،  در دوران پادشاهی قاجاریه،  در آن دوران اعراب بشدت زیر نفوذ استعمار های انگلیس و عثمانی قرار داشتند،  و نمی توانستند چیزی را به ایران،  و یا هر جایی تحمیل کنند.  زمانی که شاهنامه هم سروده می شد،  و در شاهنامه فردوسی،  به خوردنی چاشت می گفتند.  واژه غذا در صد سال گذشته وارد ادبیات آموزشی ایران شده است،  و همانگونه که در پست قبلی زیر عکس آخرین شیر ایرانی نوشتم،  علت آن کم کاری و کم لطفی اساتید ایرانی است.

      در 30 سال گذشته من چند بار به آموزش و پروش نوشتم،  که دروغها را بردارید، آنها یا جواب نداردند یا سربالا پاسخ گفتند.  من در مقالاتم از هر دو واژه غذا و چاشت استفاده می کنم،  تا هم منظور نظر شود،  و هم کمک به موتور های جستجو باشد.  اینجا در چلاسر و جل،  در حدود 50 سال پیش مردم جلگه،  گیلکی صحبت می کردند،  و مردم کوه گالشی،  در زبان های آنها که امروزه تقریباً از بین رفته چاشت می گفتند.  یاد آوری نمایم زبان ارث مادری است،  و همیشه می گویند زبان مادری،  در گذشته ها که هیچ کتاب و دفتر  مدرسه نبوده،  هیچ اشغال گری نمی توانسته زبانی را تغییر دهد،  مگر اینکه مادر را وارد سرزمین کند.  امروزه با علم ژنوم به راحتی می توان تشخیص داد،  که آیا مادران به ایران وارد شده اند،  یا نه،  در تحقیقاتی که در چند پست قبل نوشتم،  همه مادران کنونی ایران،  بازماندگان همان اقوام آریایی فلات ایران می باشند.

   ادامه نظر:  اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با کلمۀ "تن" میشمارند؟  شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی میشناسید.

   پاسخ:  این پاسخ نیز مانند بالا می باشد،  در شاهنامه فردوسی و زبان های محلی مردم امروزی ایران، افغانستان، تاجیکستان، سرحدات پاکستان،  تن می گویند.  من نیز از تن و نفر،  هر دو استفاده می کنم،  اگر دقت کنید در پایان پیام هایم می نویسم،  "تندرست و پیروز باشید"،  تا بامید روزی که سیستم آموزشی نگرش های نو به جهان پیدا کند.

   ادامه نظر:  اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟

   پاسخ:  پارس به معنی پارسا می باشد،  و دلیل آن پیروی ایرانیان از گفتار و کردار و پندار نیک بوده است،  که به این مردم پارسا و سرزمینشان را پارس گفتند.  امروزه با وجود خطراتی که در بالای همین پست نوشتم،  افرادی پیدا شده اند که سعی می کنند،  هر چه را دم دستشان می آید وارونه جلو دهند،  تا اربابان استعماری آنها بتوانند مقاصد شوم را پیش ببرند،  ولی کور خوانده اند.  ایرانیها باهوش تر از این ترفندها هستند،  زیرا سرزمین چهار راهی آنها،  در طول تاریخ شرایط دفاع ملی و مردمی را در این کشور قرار داده است.  همیشه تاریخ دشمنان مجبور شدند روی کاغذ ایرانیان را شکست دهند،  نه در جبهه و جنگ سخت و نرم.

   ادامه نظر:  اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید....  و مقداری نوشته که دشمنی و کین بین ملتها می آورد و حذف نمودم.

   پاسخ:  ضرب المثل ایرانی چه ربطی به اعراب دارد،  ملت های عرب خودشان به اندازه کافی از دست استعمار صدمه دیده اند،  حالا بجای اینکه ما ایرانیان بکمک برادران عرب خود برویم،  آیا هر چه دم دستمان می آید،  مگر باید بر سر این ملتها بکوبیم،  یعنی در واقع دانسته یا ندانسته آب به آسیاب عوامل استعمار نو،  و حکامی که در بالا نوشتم،  ریخته می شود.  بیایید بجای ایجاد دشمنی و نفاق بین ملت های قاره کهن،  با ابزار علم و شکافتن دانش،  اسباب اتحاد و یگانگی ملت های قاره را،  چون دوران شکوهمند ایران باستان فراهم نمایید،  تا بلکه جملگی بتوانیم در مقابل دشمنان بشریت مقابله نماییم.


   عکس تصویر پاسخ آموزش و پروش،  عکس شماره  4048.  در قرن گذشته چند بار به آموزش و پرورش نوشتم،  که دروغ های کوبنده فلسفه و روح ایرانی را،  از کتاب های درسی بردارید.  آنها یا پاسخ ندادند،  یا در نامه ای کاملاً شلخته با خطی کج و کوله،  بدون شماره و ثبت دفتر پاسخ دادند،  گویا یا نمی توانستند یا ذاتاً بی خیال بودند.

تفاوت ذهن پویا با آل فسیل

      ابتدا تکرای یاد آوری نمایم،  پاسخ ها و نوشته های ما در وبلاگ گفتمان تاریخ،  جنبه همگانی دارد و برای علاقمندان است،  نه برای یک یا چند نفر،  در کل ما تاریخ و تاریخ اجتماعی،  در زیر مجموعه علم مادر و اصلی جغرافی ـ تاریخ را بررسی می کنیم. آموزش و پرورش از ابتدای قرن 20 بدون توجه به فرهنگ و گردونه یادگیری و بدون در نظر گرفتن رشد و تکامل که در قرن سنت گریزی توضیح نوشته ام،  با فلسفه ای که برای ادامه قرن نو مناسب نیست، سبک کار خود را پیاده کرده بود.  امروزه همچنان به آن روش پافشاری می کند،  و مقداری افراد دگم  تک بعدی بار آورده،  من آنها را بنا به تحلیلی آل فسیل می گویم.  به تعداد بازدید کنندگان وبلاگ،  و درصد علاقمند به تاریخ ایران،  و همچنین به نظرات وبلاگ نگاه کنید،  متوجه می شوید که چقدر تعداد پرسش کنندگان به نسبت های فوق کم است،  یعنی به نوعی مشابهت با تحلیل فوق دارد.  افرادی که پرسش می کنند،  و پیگیر موضوعات و شبهات و سئول های تخصص خود می شوند،  و می توانند با تحلیل های مستقل به دانش بیشتری دست یابند،  ذهن های پویا دارند.  ولی افرادی،  و بویژه آنهایی که در سمت استادی و دبیری قرار دارند،  و نمی توانند حرکت های نوین را درک نمایند،  و راهگشای دانش تمدن جدید باشند،  بنظر آن تحلیل آل فسیل هستند.

      در این وبلاگ تمام دانش و علوم تاریخ و تاریخ اجتماعی را،  که از هر منبع و جایگاه باشند،  مورد تحقیق و تحلیل قرار می دهم،  و سعی می کنم در این حداقل جا،  محیط دمکرات را پیاده نمام،  و نیز به هر اندیشه و پنداشتی احترام گذارم.  همه می دانیم علم تمام نشدنی است،  و آنچه که ما می گویم اول راه برداشت دروغها از تاریخ است،  و چه بسا مدتی دیگر متوجه تغییراتی شویم،  که حتماً خود را با آن هماهنگ خواهیم نمود،  در غیر اینصورت و عدم هماهنگی با تحقیقات جدید،  دقیقاً برابر با فلسفه آل فسیل است.  تا کنون چند بار این موضوع را مطرح نموده ام،  شاید عده ای که از این دسته هستند،  بویژه افرادی که سمتی در دستگاه های آموزشی دارند،  درکی جدید از یادگیری و حرکت زمین زیر پایشان پیدا کنند،  می دانم بسیاری از آنها دارند بی صدا وبلاگ را پیگیری می کنند.

      بطور کلی اگر کسی مخالف عقیده ها و دانش و تحقیق و تحلیل ما می باشد،  و نمی تواند هر حرکت جدیدی را بپذیرد،  در این دوره و با امکانات نوین،  می تواند در یک وبلاگ دانش خود را پیاده نمایید.  نیازی نیست که در قرن 21 که قرن تخصص و حرفه ای تر بودن است،  بکار و یا روش دیگران اعتراض یا اهانت کرد،  باید در نظر داشت بزرگترین دیکتاتورها و صدا خفه کنها از بین رفتند،  و اعداد کوته و کوچک نمی توانند همگان را در اندک دانش درست و یا اشتباه خود نگهدارند.  غیر از اینکه به موضوعات تاریخی در وبلاگ می رسم،  بخشی را نیز به منطق ملی مردمی ایرانی و یا تاکتیک های ایرانی می پردازم،  که این نیز سبک کار من است،  و در سخن وبلاگ درباره آن گفته ام.  ما وقتی موفق می شویم دروغها را شکست دهیم،  که بتوانیم روش های گذشته را نیز بیان یا افشا کنیم،  و درک امروزی از آزادی اندیشه و قلم را نیز بگوییم،  این نیازمند همراهی همین چند نفر همراهان وبلاگ است.  خلاصه کلام،  شما عزیز بسیار پرسش کردید،  و توانستید بخوبی دروغها و اشتباه های تاریخ را تشخیص دهید،  و بسوی کشف واقعیتها حرکت کنید،  و ذهن خود را از یکنواختی آموزش های سنتی گذشته خارج نمایید.

   پرسش برای همراهان وبلاگ:  بنظر خودتان چه پیشرفتی در درک دروغ های تاریخ داشتید؟  توجه نمایید،  دانش را نمی گویم،  دانستن درک را می خواهم.

   آیا خالی بندی است

      متن سنگ نوشته آشور بانی پال مقتدر ترین شاه کشور آشور از 640 قبل از میلاد:  من آشور بانی پال شوش این شهر بزرگ مقدس مسکن خدایان ایلامی مأوای اسرارشان را فتح کردم وارد کاخ هایش شدم،  در گنج هایش را گشودم و آنچه را که تا آن زمان هیچ دشمنی جز من بر آنها دست نیافته بود به غنیمت گرفتم.  من زیگورات شوش را شکستم ثروت و روحانیانش را به غنیمت به آشور آوردم،  سپاهیان من وارد بیشه های مقدس آن شدند که هیچ بیگانه ای از کنارش نگذشته بود،  اسرار آن را دیدند و به آتش سوختندش.  من دختران شاهان زنان شاهان تمام خانواده شاهی تمام فن آوران بدون استثنا ساکنان زن و مرد چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود به منزله غنیمت به مملکت آشور فرستادم.  زین پس این شهر مأوای گورخرها غزالها و دیگر حیوانات وحشی خواهد شد،  ندای انسانی صدای سم چهار پایان فریاد های شادی همه و همه بدست من از بین رفت من آشور بانی پال.

   تذکر:  از نظر من نمی تواند این خرابی و نابودی درست باشد،  و در ادامه تاریخی خالی بندی شاه هان است،  زیرا بلافاصله سلسله هخامنشیان با قدرت سر بر آورد.  از بین رفتن زیگورات و سیستم حکومتی قبلی،  در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی ایران بود،  و مطابق معمول تاریخ از این خلاء گذر تاریخی ایران سوء استفاده شده است،  بزودی در این باره خواهم نوشت.

عکس مجسمه آشور بانی پال،  عکس شماره 4420 .

   کلیک کنید:  حکومت چایمریکا

   کلیک کنید:  منطق ملی مردمی ایران

   کلیک کنید:  تاریخ کوچ نشینی در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کندوان های تاریخی ایران
10 شهريور 1394 ساعت 22:1 | بازدید : 182 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

کندوان های تاریخی ایران،  بخش یک

   پیش گفتار

      فلات ایران بدلیل موقعیت مناسب جغرافیایی،  و فراوانی غذا،  از 50 هزار سال پیش محل مناسبی برای اقامت انسان بود.  این انسانها از ابتدا درون غارها و نقاطی زندگی می کردند،  که طبیعت درست کرده بود،  و سپس با پیدایش ابزار کندن،  خود در جا هایی که می توانستند غار و آشیانه ساختند.  در ایران دو گونه کندوان وجود دارد،  آنهایی که در دل کوه ها کندند،  و آنهالیی که در زیر زمین کنده اند.

   میمند تاریخی استان کرمان

      روستای دست کند میمند چند هزار سال قدمت دارد،  بی‌گمان از نخستین سکونتگاه‌ های انسان در ایران بوده،  هنوز کسی بدرستی نمی داند که این مجموعه به دست چه کسانی بوجود آمده است.  روستای میمند در مهر ماه ۱۳۸۵ به عنوان روستای نمونه ملی گردشگری معرفی گردید.  میمند در ۳۸ کیلومتری شمال‌ شرقی شهرستان شهربابک استان کرمان،  در عرض ۳۰ درجه و ۱۶ دقیقه و طول ۵۵ درجه و ۲۵ دقیقه قرار دارد.  ارتفاع آن از سطح دریا ۲۲۴۰ متر و وسعت آن ۴۲۰ کیلومتر مربع است.

      در اطراف این روستای آتشفشانی،  سنگ نگاره‌ های مختلفی وجود دارد،  که نقش‌ های مختلفی بر روی آنها حک شده‌ است،  اما تحقیقات چندانی روی این سنگ نگاره‌ها انجام نشده‌ است.  تاکنون ۶۵ صحنه سنگ نگاره در منطقه شناسایی گردیده.  در میان این نقوش،  صحنه‌هایی از شکار، جنگ، نقوش حیوانات نظیر سگ، اسب به خصوص بز دیده می ‌شود.  دو نمونه از این نقوش جزو سنگ نگاره‌ های بی نظیر در کشور محسوب می‌ شوند.  یکی از این نقوش دارای رنگ و دیگری تصویری از صحنه شکار با تیر و کمان را نشان می‌ دهد.  براساس یک نظریه،  با توجه به مستند سازی سنگ ‏نگاره‌‏ هایی در ۸ کیلومتری جنوب میمند،  که در بیشتر آنها نقش شکار دیده می‌‏ شود،  و توسط یک هیئت فرانسوی حدود ۳۵ سال پیش انجام شد،  قدمت این روستا ۱۲ هزار سال تخمین زده شده است،  در یکی از آنها آمده است:  هنگامی که کوه‌ها در میمند شکاف بردارند،  و افسانه‌ها به حقیقت بپیوندند، گنجینهٔ میمند پدیدار خواهد گشت،  و تنها یک نفر می تواند به آن دست پیداکند،  او کسی است که از سوی خورشید می آید.

      مسکن های اینجا از روی هم گذاردن سنگ و آجر و غیره پدید نیامده،  یعنی در فضای باز ساخته نمی‌شود،  بلکه با از میان برداشتن انبوهی از خاک شکل گرفته اند.  نیاز به خشت و آجر و ملات ندارد،  توده ها را برداشته اند،  تا پناهگاه مهیا شود.  به همین دلیل برای اتاق،  طاقچه در اندازه‌ های مختلف،  جای رختخواب، ظروف، صندوق، چراغ و غیرو کنده شده ‌است.  به همین دلیل کنار دیوار های خانه گنجه گذارده نمی‌شود،  بلکه با کندن دیوار،  حفره یا طاقچه‌ ای بوجود می‌آید،  که اشیاء و لوازم در آنها گذاشته شده،  و یا در آن‌ها آویزان می ‌کردند.  کل یک خانه شامل یک یا چند اتاق و اصطبل در یک کیچه‌ (kiche) است.  یک واحد یک ورودی مشترک دارد،  و در پاگرد ممکن است طویله در یک سو،  و اتاق نشیمن در طرف دیگر باشد. همه کیچه‌ها یک ساختار ندارند،  اندازه و تعداد اتاق های آنها متفاوت است.  برای جدا کردن اتاق از پستو،  و یا پوشانیدن برخی طاقچه‌ها،  از پرده پارچه ‌ای استفاده می شود.

      کلیدون در دیوار کنار درب نصب می‌شود،  کلید را در آن قرار می ‌دهند،  تا زبانه پشت در قرار گیرد.  درجه حرارت این اتاق‌ها حدود ۵ درجه متفاوت از بیرون است.  بهمن ماه که بیرون ۱۰ درجه سانتیگراد است،  درون ۱۵ درجه،  در خرداد ماه که  بیرون ۲۴ درجه سانتیگراد است،  درون ۱۸ درجه سانتیگراد می باشد.  ایجاد اجاق و در زبان محلی دیدون (didon) در درون اتاقها و سوزاندن هیزم طی سالیان متمادی،  در آنها موجب سیاهی رنگ سقف و بدنة اتاقها شده،  البته برپا کردن آتش و تهیه غذا (همچون خورک های محلی، کال جوش، سیرآب بنه فله) در درون اتاقها،  باعث گردیده تا بدنه داخل اتاق‌ها ایزولاسیون گردد،  و عمر اتاقها  بیشتر شود.  امروزه در خیلی از اتاقها آتش افروخته نمی‌شود،  در نتیجه باعث شده تا خاک سقفها به آهستگی ریزش پیدا کنند.  اندازه این اتاق‌ها که البته از نظر هندسی منظم نیستند،  متفاوت است،  معمولاً یک اتاق ۳×۴ به بلندی ۹۰/۱ تا ۱۰/۲ متر است.  بزرگ‌ ترین کیچه از ۹۰ متر مربع تجاوز نمی‌ کند.  کف پوش‌ها اکثراً نمد، مخشیف، گلیم یا قالیچه به اندازه های متفاوت،  در سایز های۱۵۰×۱ و ۴۰/۱×۸۰/۱ متر هستند.  تعداد کیچه‌ها در خود روستا حدود 400 عدد،  و تعداد اطاق‌ها حدود ۲۵00 باب در 5 طبقه مورب می‌ باشد.

      در مدت جنگ ایران و عراق،  جوانان این روستا در جبهه ها خیلی رشادت کردند،  در همان دوران جنگ و تا چند سال بعد از آن،  بیشتر اهالی از روستا خارج شده،  و برای سکونت دائم به شهر های اطراف رفتند.  روزی نچندان دور این روستا بیش 2000 نفر جمعیت داشت،  ولی امروزه تعداد معدودی بویژه افراد مسن باقی مانده اند.  در همان گذشته های نچندان دور،  این روستا یکی از مهمترین مراکز تولید لبنیات بود،  ولی امروز فقط تعداد کمی احشام و دام باقی مانده است.  ساکنان این روستا دارای آداب و رسوم خاص هستند،  و در زبان و گویش آن‌ها هنوز از کلمات زبان پارسی باستان استفاده می‌شود.  این روستا هفتمین منظر فرهنگی و طبیعی و تاریخی جهان بود،  که جایزه مرکوری را دریافت کرد،  جایزه ملینا مرکوری از سوی دولت یونان و با همکاری مجامع فرهنگی بین‌المللی مانند یونسکو،  و ایکوموس (شواری حفاظت از بناها و محوطه‌ های تاریخی)،  به آثاری اهدا می‌ شود،  که دارای شرایط و ضوابط فرهنگی، طبیعی و تاریخی منحصر به فرد باشد.  روستای میمند در مهر ماه ۱۳۸۵ به عنوان روستای نمونه ملی گردشگری معرفی گردید.


   عکس انوش در روستای میمند،  تابستان 1387 ،   1 ـ کنار دو تن از اهالی،  2 ـ پیر زن و پیرمرد تنها،  که بکمک سازمان میمند زندگی می کنند،  3 ـ انوش در منزل یکی از اهالی ممیند،  عکس شماره 4451.

   حمام میمند ــ   حمام روستا نیز مانند خانه های آن در دل سنگ کنده شده،  و بصورت حمام های سنتی دارای خزینه است،  امروزه این حمام بصورت موزه در آمده.  کوچه ای پیچی و شیب دار حدود 7 متر،  به داخل دالانی می رود،  سپس در وسط آن دری است،  که به رختکن حمام متصل می‌شود،  این رختکن دارای حوضی در وسط،  و سه سکو در اطراف می ‌باشد.  درب دیگری آنرا به صحن حمام وصل می‌ کند،  در پایین صحن خزینه ای در سنگ کنده شده است،  و منفذی هلالی شکل آنرا به صحن وصل می‌کند،  که برای برداشتن آب بوده،  در وسط خزانه گودالی است،  که جای قرار دادن دیگی برای گرم کردن آب بوده،  و در پایین و پشت این چاله دالانی است،  که درب آن به خارج حمام باز می‌ شده،  و آتشخانه یا محل بر افروختن آتش در زیر حمام می باشد.  برای گرم کردن حمام منفذی بوده،  که حرارت آتش در آن می پیچیده و آنرا گرم می‌ کرده،  پس از گرم شدن دریچه بسته می‌شده.  در طرف راست خزینه حوضی برای شستن پا و آب کشیدن بوده است،  و در طرف چپ حمام بریدگی کوچکی برای نظافت و دارو کشیدن بوده است.  طریقه حمام کردن به این ترتیب انجام می‌ گرفته‌ است،  که حمامی در جلو خزانه می ایستاده و بدن مراجعه کنندگان را به ‌وسیله ظرفی با ریختن آب خیس می‌ کرده،  که پس از چرک کردن و ریختن آب دوباره و تمیز شدن بدن.  فرد می ‌توانسته برای غسل کردن داخل خزانه برود،  و پس از انجام غسل از سمت راست یعنی اطاقی که حوض در آن بوده خارج می ‌شده،  و پای خود را آب می کشیده ‌است.  از نکات عجیب در این حمام آن است که سوراخی در بالای صحن و رختکن می ‌باشد،  که سنگی مرمر بر روی آن گذاشته اند که این سنگ به طرز عجیبی نور را در حمام منعکس می‌ کند،  و در واقع منبع نور حمام می ‌باشد.  علاوه بر این دیگر منابع روشنایی حمام عبارت ‌اند از:  روغن گیاهی بنام (کن تون)،  و یا کنده خشک پوسیده ای که کمتر دود می‌ کند.  دیگر ریشه گیاهی بنام (جلا) که نوعی خار بوده،  و از آن کتیرا به عمل می آورند،  و چراغ موشی،  اکنون این حمام برق کشی شده‌ است.

   مدرسه ــ  مدرسه قدیم روستا،  به همان شیوه و طرح واحد های مسکونی ساخته شده است،  با این تفاوت که عرض و عمق کیچه و مسیر ورود آن بیشتر از واحد های مسکونی است.  به طور کلی هر چه از ابتدای کیچه به عمق آن میرویم،  ابعاد کلاس‌ها گسترده تر می ‌شود،  و این به دلیل افزایش ضخامت بوده است.  طول کیچه مدرسه که در کوه کنده شده،  حدود ۱۸ متر می ‌باشد،  و عرض آن از ابتدا تا انتها بین ۱۵ الی ۶ متر متغیر است.  در مجموع این مدرسه دارای ۵ فضا که از آنها به عنوان کلاس و دفتر استفاده می ‌شده است.  دوعدد از این فضاها در امتداد کیچه و سه تای آن‌ها در سه طرف ایوانی به ارتفاع سه متر که در انتهای کیچه کنده شده قرار دارد که ابعاد آن ۵/۵ ×۵/۵ و دارای دو ورودی می ‌باشد.  حجاران میمندی این کلاس را در انتهای کیچه ساخته اند.  زیرا ضخامت سقف به مرور که به عمق می‌رویم بیشتر می ‌شود.  در جلوه کیچه مدرسه،  حیاط بزرگی قرار دارد،  که به سنگ خشکه چین محصور شده‌ است،  و درون آن درختی بنام تایی وجود دارد.

   مسجد ــ  مردم مسلمان و شیعة اثنی‌عشری هستند،  با تغییراتی که در یک یا چند واحد مسکونی داده شده مسجدی ایجاد گردیده،  این مسجد در حدود ۱۲۰ متر مربع وسعت دارد و شکل آن مدور و نامنظم است.  بعد از راهرویی به پهنای ۵/۱ متر صحن مسجد است،  سقف مسجد بر روی سه ستون سنگی به ارتفاع دو متر بنا شده است.  محراب مسجد در سنگ کنده شده و ارتفاع آن در حدود ۱ متر می‌ باشد.  حجاران میمندی که آثار و نشانه های تیشه آنها بر در و دیوارها و سقف مسجد هنوز به خوبی نمایان است.  در مسجد طاقچه ها، محراب و منبر سنگی ایجاد کرده اند.  علاوه بر این در طرفین ورودی مسجد – در بدنه دیوار – طاقچه هایی مخصوص قرار دادن کفش ایجاد کرده اند.  کف مسجد فاقد سنگفرش و یا هر پوشش ساختمانی بوده و با قالی های دستباف میمندی، کف سنگی آن فرش شده.  این مسجد هیچگونه منفذی برای نورگیری ندارد و نور آن از طریق در ورودی مسجد تامین می‌ شود،  بنای این مسجد با توجه به اسناد موجود به سال ۱۲۴۰ هجری قمری بر می‌ گردد.

   حسینیه ــ  حسینیه در وسط روستا قرار دارد،  و دارای سه ایوانچه با طاق گهوار های است،  که در انتهای آنها ورودی های حسینیه قرار دارند.  بنای حسینیه از تجمع چند منزل مسکونی صخره ای ایجاد شده،  و تمامی اجزای آن از سنگ تراشیده شده اند،  فضاهای داخلی حسینیه دارای پلانی نامنظم بوده،  و ۲۰۰ متر مربع مساحت دارد،  که چهار ستون قطور مستطیل شکل ایستایی آن را حفظ می ‌کنند،  در گذشته یک منبر سنگی چسبیده به زمین و متکی به اولین ستون کنار ورودی حسینیه وجود داشته است،  که اخیرا آنرا تراشیده اند،  و به جای آن منبر چوبی قرار داده اند.  ارتفاع سقف حسینیه در بعضی از نقاط آن ۸۰/۱ و در نقاط دیگر، ۳۰/۲ متر می ‌باشد.  حسینیه میمند همچون سایر بنا های صخره ای فاقد هر گونه تزیین و اندودی می ‌باشد،  و در آن کتیبه ای که اشار های به تاریخ حسینیه کرده باشد وجود ندارد.  این در حالی است که بنای حسینیه مدام در حال تغییر بوده،  و در دوره های مختلف فضا هایی به آن اضافه شده است،  تا مساحت داخلی آن جوابگوی ساکنین باشد.

   طبیعت ــ  روستا در مرز مشترک دشت و کوهستان قرار دارد،  و آب و هوای آن از نوع معتدل کوهستانی است،  زمستان های سرد و تابستان های معتدل دارد.  درختان:  ‌پسته و بادام‌ وحشی یا کوهی، انار، انگور، گردو، سیب، زردآلو، انجیر، توت سیاه و سفید، آلوسیاه، هلو، گلابی، به، نارون، بیدمشک، سپیدار، سنجد و صنوبر بنه یا بوته های جاز، اسکنبیل، کلوره، چمز، تله و قمس، خارشتر، مخلسه، اسفند، ریواس، کنگر و نخود وحشی، وجود دارد.  دشت میمند همچنین مملو از جانوران بیابانی همچون مار، سوسمار، جوجه تیغی، لاک‌پشت، خرگوش و... است.  در کوهستان های‌میمند نیز حیوانات‌ وحشی مختلفی همچون آهو، پلنگ، گرگ، روباه، بزکوهی، کبک و پرندگان شکاری یافت‌ می‌شود.  چندین رودخانة فصلی همچون مورنگ، لاخیس و لای حزین،  و تعدادی قنات به علاوه چند چشمه در میمند و اطراف آن وجود دارد.  در گذشته برداشت گیاهان داروئی ویژه این منطقه رونق خاصی داشته است،  که امروزه کمتر دیده می شود.  گیاهان کوهی و داروهایی همچون:  آویشن سیاه، کاکویی، مریم گلی، بومادران، آلاله، زیره، ترنجبین، اطوخودوش، لیسو، ریواس، آویشن، سرشو، مخلسه، اکلیل الملک، زوفا، ختمی، انقوزه، بارهنگ، خارخسک، رازیانه، پونه، پرسیاوشان، شیرین بیان، خاکشیر و شاتره.  باران سالیانه روستا ۱۸۵ میلیمتر است.

   موزه میمند،  هم از دیگر واحد های مسکونی است که موزه کرده اند،  و آثاری جالب در آن جمع کرده اند،  ولی هیچ یک از این آثار بالای 500 سال قدمت ندارند.  ابزار ها:  ترکه‌بافی، جاجیم، حصیر، سفتوبافی، نمدمالی، آهنگری، ریسندگی و بافندگی، شانه قالی بافی، چرخو، استی، دارکاربافی، کمان حلاجی، مشته کمان، رنده، مته.  ابزار کشاورزی:  گرجین، (خرمن کوب)، گاوآهن، کلوخ کوب.  وسایل خانه:  انواع قفل های قدیمی چوبی، (کلیدون)، کفش و لباس های محلی قدیم، و انواع ظروف غذا و....

   اقتصاد مردم،  بر سه محور کشاورزی، دامداری و قالیبافی می ‌چرخد،  که در این میان قالیبافی نقش بسیار مهمی داشته‌ است،  قالی میمند از بهترین قالی های ‌کرمان بوده و شهرت جهانی دارد.

   خدمات گردشگری ــ  مهمانسرا درون همان کیچه ها و اتاق های دست کند می باشد،  که بخشی از تزئینات و وسایل اتاقها محلی،  و بخشی بازاری می باشند.  رستوران سنتی یا سفره سرای سنتی با مبلمان کاملا سنتی و بر گرفته از طبیعت و معماری تاریخی روستا است،  میز های رستوران از سنگ و پایه چوبی دارد،  و با غذا های بومی و سنتی از میهمانان پذیرایی می شود.

   جالب:  در این روستا که اینک محل زندگی تعدادی افراد مسن است،  من 10 – 12 مرد بالای 60 سال دیدم همگی آنها گوش های سنگین و کم شنوا داشتند،  و بعضی از سمعک استفاده می کردند.  این می تواند دلیل وجود ژن مشکل دار باشد،  که بخاطر قرنها ازدواج ها داخلی،  در میان این مردان مانده باشد.  اما بانوان این مردان گوش های سنگین نداشتند،  و درضمن این زنان علاقه فراوانی به کاسبی و فروشندگی داشتند،  پوشش آنها چون خانم های روستا های زرتشتی یزد بود.

   عکس شیخ محمودی هنگام گفتگو با انوش راوید،  در مقابل حسینیه میمند، و عکس هایی از میمند،  عکس شماره 6166.

   تنها مسجد و حسینه غاری جهان

     سال 1387 در این روستا پیرمردی 92 ساله زندگی می کند از تبار روحانی شیعه که به او شیخ محمودی می گویند،  خانه ای دارد نقلی و زیبا در داخل کوه با درخت بادامی در میان حیاط کوچک.  او با این سن و سال هر روز وقت اذان صبح در تاریکی از میان کوچه های سنگلاخی به تنها مسجد زیبای غاری ایران و جهان می آید و با بانگی لرزان ولی پر هیبت بانگ فرا خوان نماز سر می دهد.  مسجدی روبراه با فرش و گلیم و نمد محلی با نقش و نگارهای تاریخی و بلند گویی نه چندان روبراه.  شیخ محمودی ظهر و عصر و غروب سر ساعت،  ساعتی که نه در دستان پر محبتش بلکه در حس و دیدگانش است،  عقیده را به سختی راه برتر دانسته و شکر گزار است.  غروب ها نیز درب حسینیه میمند را می گشاید تا مشتاقان اسلام دور هم جمع گردند،  این تنها حسینیه غاری جهان است که شکوهش به همه چیز می چربد.

      در بازدید گورستان های قدیمی و جدید براحتی دو شیوه متفاوت سنگ قبر را متوجه شدم،  سنگ قبر هایی که قبل و بعد از پدر بزرگ شیخ محمودی بودند.  البته گورستان سه دوره تاریخی دارد،  هیچ کس آن دوره های را علمی کاوش نکرده است،  طبق یک گفته غیر علمی،  در یکی از دوره ها مردگان خود را در سنگلاخ کوهستان نه چندان عمیق حدود 50 سانت،  چماته شمال و جنوب، صورت به شرق،  بدون قرار دادن هیچ چیزی دفن می کردند.  در دوره اسلامی که بعد از پدر بزرگ شیخ محمودی بوده،  قبرها اسلامی شده اند.   قبرستانها وسعت زیادی دارند،  سنگ قبر های حدود 150 تا 400 ساله فاقد هر گونه نوشته ایست،  سنگ قبرهای 50 تا 100 سال گذشته نام و تاریخ فوت به هجری قمری دارند.  قبرستان دوره های پیشین در میان کوه قرار دارد،  و مربوط به دوره های بیش از 500 سال است.  لازم است در این موارد کار و تحقیقات علمی امروزی صورت پذیرد.

      یک روز در ماه رمضان 1387 که برای بازدید علمی تاریخی و تاریخ اجتماعی به میمند رفته بودم،  ظهر موفق بدیدار بسیار کوتاه با شیخ محمودی گردیدم.  شیخ تا کنون ازدواج نکرده و همیشه مجرد باقی بوده،  با لباس سفید دست بافت در میان کوچه یا همان کیچه محلی در گذر مسجد غاری دلنواز می درخشید،  خودکاری و کاغذی در جیب که نشان از اهمیت وی به دانش می داد.  در پاسخ سلام من،  سلامی گرم گفت و بلافاصله نام مرا پرسید،  و به نماز ایستاد،  او را در دید داشتم،  می دانستم که منبعی سر شار از خاطرات تاریخی میمند است،  کسی که تمام عمر پر هیبت خود را در اینجا گذرانده است.  چون شیخ روزه بود بعد از نماز راه خانه دلباز خود را پیش گرفت و با تعارف و دعوتی دلنشین به کلبه خزان زیبایش رفت.

      در پی فرصت بودم تا در ضمن گشت و گذر در میمند شیخ محمودی را بعد از افطار گیر بیاورم و اطلاعاتی در باره تاریخ میمند،  و یا هر آنچه که می توانم و او می تواند بپرسم.  غروب انگار که فرمانی ما را به درب حسینیه آورد،  بنا گاه شیخ محمودی را دیدم که از کیچه حسینیه می گذرد و می خواهد درب حسینیه را باز کند، سلامی ساده گفتم،  و شیخ بسیار گرم گفت سلام آقای راوید!!  بسیار تعجب کردم که چگونه و فقط یکبار که قبلاً نام مرا شنیده بود،  نامی که آشنا با نام های عربی نیست،  براحتی بخاطر آورد،  92 سال سن و این حافظه قوی!.  شیخ درب حسینیه را باز کرد و لامپ را روشن کرد،  و روی سکویی مقابل درب حسینیه نشست،  و من نیز با خوشحال در کنارش نشستم.  پرس و جو را شروع کردم که خلاصه آن:

      حدود 150 سال پیش پدر بزرگ شیخ محمودی از قم مأمور خدمت در میمند می شود،  تا آن زمان مردمان این دیار بسان گذشتگان خود در طبیعت سرگذشتی دگر داشتند،  دین و ایمان شان از طبیعت سرشار بود.  از زمان ورود پدر بزرگ شیخ محمودی دوره دیگری از تاریخ تمدن آغاز گردید،  و مردم مسلمان شیعه شدند.  به مرور تا دوران جنگ هشت ساله شکل کامل،  مانند بقیه نقاط ایران گرفته بود.  در زمان جنگ جوانان میمند شهامت ها و رشادتها از خود نشان دادند،  و به مقام هایی رسیدند،  متعاقب به مرور طی 20 سال به شهرها مهاجرت کردند.  شیخ از اینکه روستا از جوان خالی شده بود،  بسیار ابراز نگرانی کرد ،  و با چند آیه از قرآن و چند حدیث نگرانی خود را ابراز داشت.


.

عکس روستای تاریخی کندوان آذربایجان،  عکس شماره 4585 .

   روستای کندوان تبریز  . . . بزودی . . .

   آثار کندوان جاده هراز  . . . بزودی . . .

   آثار دست کند زمینی تهران . . . بزودی . . .


عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان،  عکس شماره 4611 .

شهر زیر زمینی زرتشتیان

"درین کویو شهر زیرزمینی زرتشتیان،  شگفت انگیز ترین کشف تاریخ آیین زرتشت"

      کاپادوکیه  Kapadoukia یا نام قدیمی و پارسی این سرزمین  کاپادوسیه  Cappadocia به معنای سرزمین اسب های زیبا,  بخش باستانی و پهناوری است،  که امروز در ترکیه مرکزی است.  اینجا انگورها و شراب هایش از زمان باستان،  شهرت داشته،  امّا آنچه به این سرزمین ارزش تاریخی و گردشگری داده،  خانه ها و پناهگاه های پرشمار و کوچکی است،  که دردل کوه ها و تپه های آتشفشانی وجود دارد.  برخی از آنها با نقاشی های زیبایی از مسیح،  و نشانه های مسیحیت، باز مانده از مسیحیانی است،  که در سال های ظهور مسیح و پس از آن،  از ترس شاید سربازان رومی به آنجا پناه برده اند. 

      امّا شگفت آورترین بخش سرزمین کاپادوکیه یا کاپادوسیه،  شهر زیر زمینی بنام درینکویو derinkuy است،  که یکی از شگفت انگیز ترین کشف تاریخ آیین زرتشت ایران باستان و پیروان اهورا مزدا در آنجا است.  درینکو به معنی چاه عمیق،  شهر زیرزمینی و اعجاب آور است،  که در سال 1963 توسط کارگرانی ساختمانی کشف شد.  آنها که به کندن زمین مشغول بودند،  ناگهان با چاه یا تونل ژرفی درون زمین روبرو شدند،  پژوهش های بعدی کشف یک شهر زیرزمینی از دوران کهن را خبر داد.  در آنجا آثار و نشانه هایی از آیین زرتشت،  و اهورا مزدا و فروهر و اسب های پارسی یافت شده است.  این شهری در ژرفای 85 متری زمین،  در هشت طبقه،  با گنجایش زندگی برای 20 تا 30 هزار مرد و زن کودک و گاو و گوسفند و اصطبل اسب است.  همچنین محلی برای ذخیره غذا و شراب،  درست کردن شراب و روغن،  و نیایشگاه هایی برای مراسم دینی .

       این شهر زیر زمینی که توسط ایرانیان باستان،  پیروان دین زرتشتی ساخته شده دارای چندین طبقه است،  طبقۀ نخست ویژه نگهداری حیواناتی چون گاو و گوسفند و اسب بوده است.  پله های تو در تو و پر شمار در هر طبقه اتاق هایی با آشپزخانه و محل بزرگی برای نگاهداری شراب و نیز مواد غذایی است.   نکته قابل توجه تعداد تونلها وهواکش هاست،  که به بیرون راه دارند و طوری ساخته شده اند، که در اعماق این شهر زیر زمینی هوا جریان دارد و هیچگاه کمبود اکسیژن احساس نمی شود.  در چهارمین طبقه این شهر زیر زمینی سنگ های سنگین و بزرگی با اندازه های سنگ آسیاب وجود دارند،  که به گفته پژوهشگران در صورت حمله و نفوذ دشمن با این سنگها از پایین راه های ورودی را می بستند، تا از نفوذ دشمن جلوگیری کنند.  برخی پژوهشگران نقطه ضعف سیستم دفاعی شهر را در آن دانسته اند،  که مهاجمین می توانستند با ریختن سم های کشنده در هواکش ها،  ساکنان شهر را از پای در آورند.  از نظر تاریخی  گزنفون xénophon تارخ نگار یونانی، که زمانی جزو سپاهیان کوروش کوچک در لشکرکشی برعلیه برادرش اردشیر بوده،  ساخت این شهر و شهر های زیرزمینی را در قرن های چهارم و پنجم پیش از میلاد می داند.  

      روزگاری همه سرزمین های گسترده میان دو رود هالیس و فرات را کاپادوسیه می نامیدند،  از زمان مادها این سرزمین جزو بخشی از شاهنشاهی ایران بود.  برای نخستین بار در پایان سده ششم پیش از میلاد،  در سنگ نبشته های سه زبانه داریوش بزرگ هخامنشی  و خشایارشا هخامنشی،  از کاپادوکیه گفته شده است.  از دیر باز فرهنگ و آیین ایرانی آنچنان در کاپادوسیه و ارمنستان پذیرفته شده و گسترش یافته بود،  که مردمان این نواحی در زمان هخامنشیان و اشکانیان دیگر ناایرانی یا انیرانی شمرده نمی شدند.  پرستش ایزدان ایران به ویژه مهر و آناهیتا در کاپادوسیه جریان داشت.  با نام گذاری ماه های سال با نام های ایزدان مزدیسنا،  در سده پنجم پیش از میلاد در کاپادوسیه،  باستانی ترین گواهی تاریخی درباره رواج و گسترش آیین زرتشتی،  در باختر ایران و کاپادوسیه است،  که ترکیه مرکزی امروز در آن قرار دارد.

      پژوهشگران می گویند: با تکنولوژی امروزی ساختن چنین شهری زیرزمینی،  برای زندگی 20 تا 30 هزار نفر،  ده سال طول می کشد،  آنها این شهر زیر زمینی درینکویو را هم ردیف و در مقایسه با اهرام مصر توصیف می کنند.

   آیا پیروان اهورا مزدا از ترس تهاجم اقوام وحشی،  یا  از ترس رویداد های سخت طبیعی از جمله زمستانی سخت که در اوستا به عنوان زمستان شیطانی از آن یاد کرده،  به ساختن این شهر زیر زمینی اقدام کرده اند.  آیا از ترس موجوداتی فرا زمینی به زیر زمین پناه برده اند.  این دیدگاه در مورد قوم مایا نیز وجود دارد،  مایا  ها قومی با هوش در دوران باستان بودند،  که نبوغ و هوش ویژه ای در ریاضیات و نجوم داشتند،  اما به یکباره از بین میروند،  و تمدن آن ها خاموش می شود.  نقاشی هایی که از آن ها باقی مانده،  موجوداتی را نشان میدهد،  که شباهتی به انسان ها ندارند.  در وندیداد دوم اهورامزدا،  از پیروانش می خواهد برای پیشگیری از تهاجم دشمنان،  و دیوان و پرهیز از صدمات یک زمستان شیطانی و هلاک کننده،  شهری زیر زمینی بنا کنند،  که در صورت لزوم در آنجا به سرببرند.  در قسمت بیرونی "درنیکویو" شهر زیر زمینی ایرانیان باستان،  خرابه های دو برج دیده بانی برای نگهبانان وجود دارد،  که اگر مهاجمان و دشمنان نزدیک شوند،  به ساکنان شهر خبر دهند.


عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان،  عکس شماره 4612 .

    پرسش:  چرا ایرانیان باستان از پیروان اهورامزدا و زرتشت، برای یک زندگی مخفی و طولانی،  شهری در ژرفای 85 متری زمین ساخته اند؟  آنها از چه دانش و علومی برای ساخت این شهر شگفت آور برخوردار بوده اند؟

   ادامه پرسش:  چرا این شهر زیرزمینی ساخته شده؟  زرتشتیان برای چه آنجا را پناهگاه خود ساخته اند؟ تا چه زمانی در آنجا زیسته اند؟  بر سر آنها چه آمده؟

      هنوز برای این پرسشها پاسخی کافی پیدا نشده است!  ترکیه سال 2012 با تبلیغات گسترده،  درینکویو را به عنوان یکی از شگفت انگیزترین مکان های تاریخی و توریستی خود معرفی کرده است.  کاپادوکیه یا کاپادوسیه و درینکویو کنونی،  با 26هزار نفر جمعیت آن،  یکی از مهمترین مکان های گردشگری و توریستی ترکیه است.  این محوطۀ باستانی از سال 1985 از طرف یونسکو جزو میراث فرهنگی جهان شناخته و ثبت شده است.  در های درینکویو از سال 1970,  به روی جهانگردان و توریستها باز شده،  امّا فقط ده درصد آن در دسترس است.


عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان،  عکس شماره 4613 .

   منبع:  اینترنت،  بازنویسی شده.

   کلیک کنید:  تاریخ فرش ایران

   کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

   کلیک کنید:  سفرنامه تاریخی به شمال ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اسطوره های خاص علمی
10 شهريور 1394 ساعت 22:1 | بازدید : 169 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

فزون از خرد نیست اندر جهان

      تاریخ نویسی نوین ایرانی بر پایه تحلیل داده های تاریخی قرار دارد،  نه بر اساس بازنویس و نقل قول های دیگران.  تاکنون تاریخ ایران بر پایه داستان های بدون تحلیل قرار داشته،  و از تحلیل موضوعات تاریخ تمدن و کرنولوژی تاریخی،  مطلبی گفته و نوشته نشده است،  در هیچ کتاب تاریخی آموزشی و غیره درسی ایران،  از تحلیل اثری نیست.  تحلیل های تاریخی خود نیازمند جمیع علوم است،  که بطور کلی از عهده یک نفر خارج می باشد،  زیرا علوم این زمان در زمینه های تکنیکی باستان شناسی و تاریخی پیشرفته است،  و باید آنها را بکمک گرفت.  قرار نیست من در این وبلاگ،  یکبار دیگر همان نوشته های تاریخی را تکرار کنم،  می خواهم اندیشه و پنداشت نوین پیاده نمایم.  در دو سه قرن اخیر،  تاریخ و دروغ های تاریخی را با انواع ترفند،  از ساخت فیلم و چاپ کتاب های پر زرق و برق،  و تبلیغات فراوان بخورد ملتها می دادند،  تا مقاصد سرمایه ای،  سیاسی یا دینی خود را پیش ببرند،  و در نهایت باعث بر هم خوردن درک تحلیل گران تاریخ تمدن،  از ساختار های تاریخی اجتماع  شدند،  که این موضوع خود مشکلات اساسی برای جهان بوجود آورده است،  که امروزه همگان شاهد آن هستیم.   

      در ویلاگ گفتمان تاریخ گپی درباره دین حکیم فردوسی طوسی بیان شد،  لازم دیدم دقایقی را بر این دیدگاه بگذارم.  شاهنامه حکیم طوس جدای از داستانها و اعتبار بی همتای ادبی،  سرشار از نکته های دقیق فلسفی کلامی اخلاقی و هستی شناسی است.  از یکهزار سال قبل تاکنون درباره مذهب فردوسی و گرایشات کلامی وی بحث و اختلاف نظر های زیادی وجود داشته،   او را سنی، اسماعیلی، امامی، زیدی، و حتی زرتشتی و زندیق و رافضی و قرمطی و معتزلی و... خوانده اند.  در زمانی هایی که او را به دین های مختلف می گفتند،  امکان و یا درک از بی دینی وجود نداشت،  بهمین جهت برای این منظور به تاریخ اندیشمندان بی دین ایران مراجعه نمایید.  در هر صورت هیچیک از این مباحث از عظمت و درخشش وی نکاسته است،  در زیر چند دیدگاه تاریخی می نویسم،  که هیچ کدام مورد تأیید تاریخ نویسی نوین ایرانی نیست.

      استاد محمد تقی بهار،  ملک الشعرا می نویسد:  فردوسی بی شک مردی شیعه بوده است،  البته فرقه اسماعیلی یا زیدی یا دوازده امامی بودن او درست معلوم نیست.  چون شعوبی بوده طرفدار احیای نام عجم هم بوده،  و چون شیعه بوده  طبعاً معتزله هم بوده است،  و با حشویان و قشریان اشعری و حنابله که خدا را مجسم می دانند،  مخالفت داشته،  برای این درس خوانده که از عقاید خود حمایت کند،  و مردم را به فلسفه خود و به مقصود خود ارشاد نماید.   مرحوم دکتر رعدی آذرخشی،  اعتقاد دارد که فردوسی پیوسته و علاقمند به مذهب کهن ایرانی یعنی آئین زرتشت بوده،  و بخاطر شباهت میان مذهب تشیع موجب گرایش وی به شیعه شده است.  فردوسی در جوانی تحت تأثیر سنن و تعالیم خانوادگی و بعلت اینکه از طبقه دهقان است،  شیفته تاریخ و تمدن و فرهنگ باستانی سرزمین خود می شود. 

      علامه فقید،  استاد محیط طباطبایی در همین زمینه فرموده اند:  از مجموعه شواهد و قراین موجود در متن شاهنامه فردوسی چنین استنباط می شود،  که فردوسی شاعری مسلمان و شیعه مذهب بوده است.  در مسلمانی او مجال شک و بحثی نیست،  ابیات متعددی در دیباچه و خاتمه کتاب و صدر و ذیل برخی از داستان های شاهنامه،  نشان می دهد که به حضرت محمد (ص) و قرآن و دین اسلام ایمان کامل داشته است.  موضوع تشیع فردوسی ممکن است در میان سه مذهب بزرگ شیعه،  که زیدیه و امامیه و اسماعیلیه باشد،  در طول هزاران سال مواضع مختلفی را اختیار کرده،  و یا بر آن تحمیل و تطبیق شده باشد.  در مقدمه منثور قدیم شاهنامه،  بدین معنی اشاره رفته است،  که در غزنین پیش سلطان محمود،  نسبت قرمطی بودن به فردوسی داده شد.

      استاد فقید ابولقاسم انجوی شیرازی می نویسد:  ....مردم ایران هیچگاه با اسلام مخالف نبودند،  ولی با پذیرفتن دین و مذاهب مختلف،  ملیت خودشان را فراموش نکردند،  آنچه مربوط بملیت آنها بود،  سخت مورد علاقه و توجهشان بود،  فردوسی که مظهر ملیت ما ایرانیان است.  استاد بهار معتقد است:  هدف فردوسی اساساً خدمت به شعوبیه،  که حزب مقدس ایران دوست آن عصر بوده،  خود را در راه پیشرفت آن فکر مقدس که بنیان عظمت و ابهت ایران،  و احیای آثار گذشتگان ایران و تحریک عرق حمیت آیندگان فدا کرده است ....  و اوست که در باره ایرانیان می گوید:

 * هنر نزد ایرانیان  است و بس <><> ندارند شیر ژیان  را  به کس *

 * همه یکدلانند و یزدان شناس <><> به گیتی ندارند از کس هراس *

      فردوسی و بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران،  در زمانی و شرایطی بودند،  که تشخیص دین و مذهب و یا بی دینی آنها کاری است،  که تحقیق و تحلیل های مستقل می خواهد و نباید با حساب چند خط گفته و نوشته،  آنها توصیف نمود.  در ضمن هر یک از آنها در خدمت بشریت بودند،  نه برای فرقه ای محدود،  بنظر من نباید بسادگی آنها را در جهت و از ملتی و خاصی دانست.

عکس جلد شاهنامه،  عکس شماره 6120 .

اسطوره های خاص علمی

      هنوز زمین آنها دور خورشید می گردد،  متن سخنرانی کوتاه یا گپ دوستانه من در جمع تعدادی دانشجوی عزیز بود،  که مدتی پیش برای دیدنم به چلاسر و جل آمده بودند.  بخشی از آنرا بنام اسطوره های خاص علمی می نویسم،  درصورت تقاضا تمام آنرا در یک پست کپی پیس خواهم کرد.  نخستین هدف و برنامه من،  نشان دادن مبنای اسطوره ای علم مدرن است،  بویژه سه اسطوره مهم علمی،  که از نظر اندیشمندان بزرگ غربی مورد تأیید است.  آنها عموماً با عنوان پارادایم مورد اشاره قرار می گیرند،  ضمن مطالعه های مختلف در این باره،  با شما عزیزان نیز مورد تبادل نظر قرار می دهم.  آنها عبارتند از اسطوره های علمی نیوتنی، داروینی و کوپرنیکی،  البته من همیشه در مثالها و طرح های خودم از نام و نمونه دانشمندان ایرانی بهره می گیرم،  ولی در اینجا کمی غرب اندیشی،  بخاطر مطالعه مقاله های مربوطه دارم.

      دومین هدفم،  مقایسه اسطوره های علم،  با اسطوره های سنت است،  من نشان خواهم داد،  که این شباحت و تشبیه بسیار پر اهمیت می باشد.  حقیقتاً بگونه ای است،  که عمیقاً بر سرنوشت ما اثر می گذارد،  یعنی دیدگاه ما را دگرگون می کند،  که متعاقباً بر تحقیق و تحلیل ما اثر خواهد گذاشت.  زمانی چنین اندیشه می شد،  که علم بسادگی واقعیت های امور را کشف می کند،  انسان می اندیسشید گردش زمین دور خورشید حقیقتاً یک واقعیت است،  و یا در دوره های بعد،  تعامل مشترک یک الکترون و یک پوزیترون،  منجر به تولید یک فوتون خواهد شد.  این واقعیات برای آنها چنان بود،  که گویی از طرف نیرو های واهی یا سطحی،  درختانی رشد می کنند،  و تنها کاری که دانشمندان و یا مردم باید انجام دهند،  چیدن و کندن آنهاست.  اما در طول قرن 20 معلوم شد،  که این دیدگاه رایج نظر گاهی قابل دفاع نیست،  همچنین کاشف بعمل آمد،  که اساساً و در نهایت نمی توان واقعیات و تئوری را از یکدیگر تفکیک کرد.  آن گونه که پست مدرنیستها می گویند،  واقعیتها آکنده از تئوریها هستند.

      این عقیده کهن که از ابتدا دانشمندان واقعیات را جمع آوری می کنند،  و سپس برای توضیح و تبیین این واقعیات تئوری هایی طرح می ریزند،  در این قرن 21،  بیش از حد ساده سازی و سهل اندیشی است.  در واقع در پس هر علمی،  یک پارادایم وجود دارد،  یک اسطوره که راهبر پرسش های علمی بوده،  و تعیین کننده این است،  که این علم بعنوان یک واقعیت،  چه چیز هست و چه چیز نیست.  هنگامی که ژوزف پریستلی در سال 1774 اکسید جیوه قرمز را حرارت داد،  و گازی را بدست آورد،  که امروز با نام اکسیژن شناخته می شود،  آیا او واقعاً اکسیژن را کشف کرد؟  تا آنجا که بخود پریستلی مربوط می شود،  او فقط به هوای فلوژستون زدوده  دست یافته بود.  برای کشف اکسیژن علاوه بر یک شیشه گاز،  چیز دیگری هم مورد نیاز است،  یک تئوری مناسب.  بعبارت دیگر یک نظریه که بتواند در چهار چوب آن،  به تشریح و تفسیر آن گاز پرداخت.

      تا هنگامی که لاوازیه بطرح چنین نظریه ای نپرداخت،  اکسیژن  یا اگر ترجیح می دهید،  در واقع وجود اکسیژن  کشف نشده بود.  تنها چند سال پس از وضع این نظریه توسط لاوازیه بود،  که اکسیژن به یک واقعیت مسلم علمی بدل شد.  با بهره گیری از مصطلحات ویتگنشتاین،  دقیقاً همان گونه که اندیشه هرگز به زبان بیرونی دست نمی یابد،  علم هم هرگز پا از پارادایم های خویش فراتر نگذاشته است.  درست است که پارادایمها گاهی کنار گذاشته می شوند،  و یا جایگزین می گردند،  این اتفاق بر اساس نظر توماس کوهن فیلسوف و مورخ،  متعاقب یک بحران رخ می دهد.  وقتی پارادایم برتر،  دیگر نمی تواند تمام واقعیت هایی را،  که به یک معنا موجب رشد آنها بوده،  و بدانها پر و بال بخشیده بود،  در خود جای دهد،  روش نوینی نیازمند است.  با کمک علم می توان،  از یک پارادایم ویژه فراتر رفت،  ولی این علم مربوطه،  هرگز از وابستگی خویش به آن پارادایم فراتر نمی رود.  اضافه کنم،  عنصر اسطوره از علم جدا نشدنی است،  اگر علمی مانند تاریخ،  مبنای اسطوره ای خویش را انکار می کند،  تنها تصویری موهوم،  و خیالی واهی است.

      یکبار دیگر تکرار کنم،  این عقیده کهن که ابتدا دانشمندان واقعیات را جمع آوری می کنند،  و سپس برای توضیح و تبیین این واقعیات تئوری هایی را طرح می ریزند،  گونه ای ساده سازی بیش از حد است.  در پس هر علمی یک پارادایم وجود دارد،  یک اسطوره،  که راهبر پرسش های علمی در گردونه یادگیری بوده،  و به عنوان یک واقعیت است،  که چه چیز هست و چه چیز نیست.

   عکس فرش قدیمی،  اسطوره ها در زندگی روزمره،  مشروح در تاریخ فرش ایران،  عکس شماره 2926.

بوداسپ در اوگان استان

      دو مجسمه بودا در بامیان افغانستان،  و در 230 کیلومتری شمال غرب کابل قرار دارند،  بامیان یک دره بطول 30 کیلومتر است،  که توسط دو رشته کوه هندو کش و بابا از شمال و جنوب بفاصله چهار و نیم کیلمتر احاطه شده.  بامیان و محل این مجسمه ها یک گذرگاه طبیعی بوده،  که بر جاده ابریشم قرار داشت،  و از موقعیت قابل توجه ای برخوردار است.  دو مجسمه بزرگ یکی مرد به بلندی 55 متر بنام سلسال (صلصال)،  و دیگری زن 37 متری بنام شهمامه (شمامه)،  در قلب کوه ها کنده کاری شده اند،  و قدمت آنها به قرن 2 تا 6 میلادی می رسد.  شهمامه حدود قرن سوم،  سلسال در قرن چهارم یا قرن پنجم ساخته شده اند.  وجود این مجسمه ها در این شهر دلیل بر این است که اینجا یکی از مهمترین مراکز دینی بودا بوده،  و راهبان و زوار زیادی در این شهر بودند و رفت و آمد داشتند.

      در کنار مجسمه ها و در دل کوه ها تعداد زیادی غار وجود دارد،  که هر کدام نیایشگاه یا محل اقامت راهبان و زوار بوده اند.  بارها و بارها در متون چینی از این دو مجسمه یاد شده،  و آنجا را دره خدایان می نامیدند،  و توصیف این مجسمه ها آورده شده،  که از طلا پوشیده،  و سنگ های قیمتی بجای چشم بکار رفته است.  این مجسمه ها و آثار نقاشی دیوار های غارها یکی از زیباترین هنرهاست،  که بنام هنر گندهارا می باشد.  این دو مجسمه از جنگ های داخلی افغانستان صدمه دیدند،  سرانجام در روز نهم مارس سال 2001 میلادی،  بعد از برگزاری نماز جمعه،  نیرو های طالبان به روی مجسمه های بودا آتش گشودند.  آنها دو شبانه روز به این کار ادامه دادند،  تا در شامگاه 11 مارس، از "صلصال" و "شهمامه" 1600 ساله،  تنها دو حفره به ارتفاع 53 و 35 متر در دامنه هندوکش مرکزی افغانستان باقی ماند.

      در کتیبه های سلسله هخامنشیان گندهار یکی از استان های تاریخی ایران بوده است،  و بنا بگفته ای این مجسمه ها و هنر گندهارا آثار ایرانی است،  گندهار یا قندهار در جغرافیای تاریخی ایران،  یک استان تاریخی ایران بوده،  تا اینکه در پایان حکومت صفویه با ترفند استعمار بریتانیا از ایران جدا گردید،  مراجعه شود به داستان مأمور اصفهان در قندهار.  در واقع این مجسمه بوداسپ شاهنامه فردوسی می باشد،  و مهاجرت ایرانیان از بامیان تاریخی ایران،  به بامیان افغانستان کنونی،  حدود اوایل میلادی صورت پذیرفته،  و دین و نیایش و هنر خود را به آنجا بردند،  زیرا در آنجا سابقه ای کهن تر،  که تحلیل بر توانایی اجرای چنین کاری باشد وجود ندارد.  جوانان باهوش ایران براحتی و چشم و گوش بسته تسلیم دروغ های تاریخی نشوید،  و بوداسپ خود را بنام بودا واگذار نکنید،  خوب تحقیق و تحلیل نمایید،  و تاریخ شیرین کشور خود را از دروغ های تاریخی و دزدان تاریخ پاک نمایید.

   توجه:  چند جای کتاب افغانستان در مسیر تاریخ،  تألیف میر غلام محمد غبار،  از قول و یا سخنرنی مردمان دو سه قرن اخیر آن کشور،  اوگان استان و اوغانستان نوشته شده است.

   جالب:  امروزه مردم بامیان مسلمان شیعه فارسی زبان هستند،  و به آنها هزاره می گویند،  در زمان طالبان به هزاره ها ستم زیادی شد،  و خیلی از آنها کشته و آواره شدند.  هزاره ها علاقه زیادی به ایران کنونی دارند.  بخشی از افراد طالبانی که به این ملت ظلم کردند،  از میان پشتونها بودند،  پشتونها ایرانی هایی هستند،  که در اواخر حکومت صفویه،  بتحریک استعمار بریتانیا،  خود را از تاریخ ایران جدا کردند،  و سرانجام در یک شورش قومی،  توانستند اصفهان پایتخت را اشغال نمایند،  مشروح در داستان مأمور اصفهان در قندهار.  امروزه در ادامه سیاست های استعمار،  می خواهند ملت های کشور افغانستان کنونی،  مانند،  پشتونها، هزاره و تاجیک را رو در روی هم  قرار دهند.   وظیفه جوانان با هوش ایرانی است،  که با دور انداختن تاریخ های دروغی و رفتن بسوی واقعیت های تاریخی،  آگاهی های لازم را به ملتها برسانند،  تا در نهایت از فاجعه های انسانی و تمدنی،  در قاره کهن و بویژه سرزمین های تاریخی ایران جلوگیری شود.

   کشف های جدید ــ  حفاری هایی در معبد شاهی و بعضی معابد دیگر و همچنین شهر شاهی که در غرب سلسال (سرخ قول فعلی) قراردارد،  انجام شده،  که نتایج بسیارعالی خصوصاً از دوره اسلامی به دست آمده است.  بقایای کارخانه های شیشه سازی و سفال سازی با سامانه های پیشرفته پدید آمده،  که نشانه هایی از پیشه وری آن زمان را دارد.  فعلاً شهر شاهی در وضعیت خوبی نیست،  تعداد زیادی از مغاره نشینان بامیان که توسط دفتر یونسکو به این منطقه کوچانده شده اند،  در این منطقه سکنی گزیده و بعضاً در مغاره ها بسر می برند.  البته زمانی که یونسکو مردم را به این منطقه کوچانده بود،  شهر شاهی کشف نگردیده بود،  و سرخ قول از اهمیت زیادی برخوردار نبود.  متأسفانه فعلا بعضی از مغاره های شهر شاهی بخاطر استفاده شان به عنوان مسکونی تخریب شده اند.

      بعد از سال ۲۰۰۳،  در جنوب شرقی شمامه،  آثار بسیار ارزشمندی کشف شده،  که می توان به یافتن ۲۰ مجسمه بسیار نفیس و ارزنده اشاره کرد،  که تماما از دوران بودائی ها است.  این مجسمه ها همه از گل ساخته شده اند،  که با روکشی سرخ رنگ مزین شده اند،  نشانه هایی وجود دارد که بعضی از آنان روکشی طلایی داشته اند.  در حال حاضر بعضی از این مجسمه ها در صندوق های مخصوص نگهداری می شوند.  مجسمه ها و آثار بدست آمده،  بخوبی نمایندگی از هنر اصیل تاریخی بامیان می کنند.  همچنین آنان نشان دهنده غنای فرهنگی و اقتصادی بامیان اند،  و ثابت می نمایند که درآمد های اقتصادی بامیان،  تنها از گرفتن نذریه های زائران بودائی بدست نمی آمد.

      ساختن دوازده هزار مغاره منقش به پیشرفته ترین نقاشی های زمان و جواهرات گرانبها،  کاری است که نمی توان از منابع یاد شده انتظار داشت.  بلکه بامیان خود مرکز تمدنی عظیم با سامانه های اقتصادی پویا و فعال و صنعتگران متبحر بوده است.  تولید انواع و اقسام جنگ افزار های پیشرفته و سایر وسایلی که مورد نیاز جنگ است،  از جمله هنر های مردم بامیان بوده،  همچنین مرکز پرورش اسب های جنگی مرغوب هم بوده است.  کشف آثار بقایای کارگاه های ذوب آهن ثابت می کند،  که بامیانی ها در صنعت آهن گدازی از همسایگانشان به مراتب پیشگام تر بوده اند.  در دست داشتن صنعت ذوب آهن باعث شده بود،  که آنان بتوانند سامانه آلات جنگی پیشرفته ای داشته باشند،  و بدین ترتیب قدرت نظامی آنان نیز نسبت به سایرین فزونی یابد.  همچنین هشت استوپا (stupa) در معبد شرقی کشف گردید،  استوپا از بهترین و باشکوه ترین بنا های بودائی است،  که براساس پندار های سمبولیستیک،  بیانگر قسمتی از بیانات و نظریات و یا قسمتی از بدن خود بودا،  و قسمتی از اموال شخص بودای بزرگ است.

      مهم تر از همه کشف یک مجسمه بودای خوابیده به طول ۱۹ متر در ساحه معبد شرقی است،  گرچه بیش از هشتاد و پنج درصد این مجسمه تخریب شده،  اما هنوز قسمت هایی از دست راست و شانه و گردن آن باقی مانده است.  سر این مجسمه کاملاً  ویران شده،  لیکن بالشی که سر بر آن تکیه داشته،  کاملاً سالم است.  قدمت این تندیس احتمالاً به قرن سه میلادی می رسد.  سکه هایی که از اطراف آن کشف شده است نیز این احتمال را تقویت می کند.  در این صورت،  قدمت این مجسمه بیشتر از بودا های ایستاده است.  احتمالاً زیورآلات و جواهرات این مجسمه در زمان یعقوب بن لیث صفاری و قدرت مسلمانان،  ابتدا ربوده شده و سپس مجسمه مورد سنگباران قرار گرفته است. فراوانی سنگ های اطراف مجسمه،  و همچنین جای خالی سنگ های استوپا و بنا های اطراف مجسمه،  این را ثابت می کند.

      براساس روایت زایر چینی هوان سانگ،   یک بودای خوابیده دیگر در قسمت غربی معبد شرقی واقع است،  یعنی در جنوب شرق شمامه،  و گمان می رود درست زیر خانه های قریه داوودی قرار داشته باشد.  همچنین روایت دیگری حاکی از آن است که بودای خوابیده در مقابل معبد شاهی قرار دارد،  که درست حد فاصل دو بودای ایستاده می باشد،  روایت سوم می گوید که این بودای خوابیده در نزدیکی شهرغلغله است،  بیشتر متخصصین ژاپنی بر این باورند.  هوان سانگ می گوید،  در شمال شرق شهر سلطنتی، یعنی در جنوب شرقی شمامه،  یک مجسمه بودا به صورت خوابیده موجود است،  که 330 متر طول دارد،  از گل ساخته شده و مزین به طلا و جواهرات است.

    رییس اطلاعات فرهنگ ولایت بامیان هشدار داد:  در صورتی که مقامات بلند پایه دولت و نهاد های مسئول دولتی و بین‌المللی بیشتر از این بی‌ توجهی کنند،  نه تنها آثار باستانی بامیان از بین خواهد رفت،  بلکه ارزش‌ های تاریخی افغانستان و منطقه در مخاطره قرار خواهد گرفت.

      عکس دو مجسمه بودا قبل از نابودی،  و عکس صحنه بتوپ بستن آن توسط طالبان،  دشمنان تاریخ ایران فهمیده بودند،  که ایرانی ها متوجه شده اند اینها آثار تاریخی ایران هستند،  بدست طالبان این اثر های مهم را بطور کامل نابود کردند،  عکس شماره 4161.

سازمان یافته ترین کشور دنیا

      درباره تاریخ افغانستان گاهی در وبلاگ می نویسم،  منجمله درباره از بین رفتن آثار تاریخی آن کشور،  که از نظر تاریخی به کشور کنونی ما وابسته است،  مانند همین متن بالا و دو مجسمه بودا.  تعدادی از عزیزان هم پرسیده اند چگونه می توانیم کمکی کنیم،  تا آثار تاریخی ایرانی آن کشور،  به نوعی حفظ و نگهداری شود؟  در پاسخ می توانم بگویم که کشور افغانستان،  سازمان یافته ترین مردم دنیا را دارد،  هر چند که آن کشور در بسیاری از زمینه ها آخر جدول های جهانی است،  اما در مورد سازمانی بودن مردم،  در اول قرار دارد.  دانستن این موضوع نیاز به علم جداگانه و تحقیق های گسترده ندارد،  مدت 40 سال است که مردم این کشور،  ابتدا توسط کمونیستها سپس غربیها و در ادامه اسلامیها،  سازمان یافته شده اند،  یعنی همه مردم واجد شرایط،  یا بصورت عمومی 3 درصد مردم،  برای همه مقاصد،  سیاسی و اقتصادی و دینی و غیره،  تشکیلاتی شده اند.  با وجود نفوذ امپریالیسم و سرمایه داری لجام گسیخته،  و مشکلات ایجاد شده برای این کشور،  که در پست دیگر نوشته ام،،  این سازمان ها علنی یا مخفیانه بوده،  و همچنان ادامه دارد.  البته یاد آوری نمایم،  تمام ملت شریف افغانستان،  از نظر تاریخی و تاریخ اجتماعی،  با ملت شریف ایران یکی بوده و هستند.

      اینطرف مردم کشور ایران کنونی، از این نظر در آخر جدول قرار دارند،  یعنی بی سازمان ترین مردم دنیا هستند، بنظر من مردم ایالات متحده آمریکا هم فقط یک پله از ایران بالاتر هستند.  تمام مردم در ایران فقط محتاج سازمان های دولتی و رسمی هستند،  که کاری برای آنها انجام دهد،  اعم از حفظ آثار باستانی یا هر چیز دیگر،  نمونه آن را در همین وبلاگ می بینیم.  مدت 5 سال است می گویم،  که برای نوشتن تاریخ،  در ابتدا نیازمند یک تشکیلات ساده مجازی،  بنام فرهنگستان تاریخ ایران هستیم،  تشکیلاتی مجازی کاملاً با رفتار و برنامه های قانونی،  که در سخن وبلاگ توضیح نوشته ام،  ولی هیچ کس متوجه آن نمی شود،  حتی باسواد ترین آدمها هم امیدشان به توانایی های خودشان نیست،  چشم آنها فقط به تشکیلات دولتی است.  این موضوع بنوعی دردسر و بار اضافه برای دولت گردیده است،  خود بخود همه مسائل از توانایی تشکیلات دولتی خارج می باشد.  با چنین شرایطی ما از ایران،  هرگز نمی توانیم برای افغانستان نسخه بپیجیم،  البته با یک دیدگاه متوجه می شویم،  که آن سازمانها می توانند،  جدا یا جمعی، در جهت منافع خود و کشورشان،  برای ما تاکتیک پیاده کنند،  حتی بهمین جهت استاندار محترم استان ما در مازندران،  چند روز پیش،  ضمن احترام کامل به افغانها گفت:  که همه افغانها با اقامت یا بی اقامت بمنظور امنیت و تأمین استان،  باید از مازندران خارج شوند.

      سازمان های نوین می توانند یک تشکیلات رسمی و قانونی و ثبت شده باشند،  در اندیشه بعض از مردم،  یک سازمان حتماً باید یک تشکیلات سیاسی باشد،  که گاه تیر و تفنگ بدست بگیرد و سر مخالفت داشته باشد.  در صورتی که ما ایرانیها نتوانیم تحلیل های مناسب و تعریف های جدید،  از برنامه های مورد نیاز قرن نو را داشته باشیم،  هرگز نمی تونیم حرفی بزنیم،  یا هدفی و طرحی پیاده کنیم.  فقط گفتن و تعریف کردن از آینده،  خوب و درست نیست،  شعار دادن می شود،  بلکه آماده سازی زمینه ها،  برای ساختن آینده جدید مهم است.

   عکس گروه های مختلف مردم و سیاسی از کشور افغانستان،  عکس شماره 4212 .

   کلیک کنید:  آثار تاریخی ایلام و ماد

   کلیک کنید:  منطق ملی مردمی در ایران

   کلیک کنید:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

Anoosh Raavid انوش راوید  

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آیا علی طباطبایی ازدواج کرده است؟
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 248 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )
موج تسلیت بازیگران و هنرمندان

  فوت علی طباطبایی صحت دارد؟/ پست اینستاگرامی منتسب به علی طباطبایی: من زنده ام!/ اظهار نظر پدر علی طباطبایی در خصوص علت مرگ فرزندش +عکس

هنگامی که آخرین قسمت سریال تعبیر وارونه یک رویا به تهیه کنندگی کمال طباطبایی پخش شد، خبری مبنی بر فوت علی طباطبایی، پسر این تهیه کننده منتشر شد. شب گذشته، از ساعت 23 و 50 دقیقه بود که برخی از هنرمندان فوت علی طباطبایی بازیگر جوان سینما و تلویزیون و پسر تهیه کننده مشهور سینما را تسلیت می گفتند.

سرویس فرهنگی فردا:
هنگامی که آخرین قسمت سریال تعبیر وارونه یک رویا به تهیه کنندگی کمال طباطبایی پخش شد، خبری مبنی بر فوت علی طباطبایی، پسر این تهیه کننده منتشر شد. شب گذشته، از ساعت 23 و 50 دقیقه بود که برخی از هنرمندان فوت علی طباطبایی بازیگر جوان سینما و تلویزیون و پسر تهیه کننده مشهور سینما را تسلیت می گفتند.

این در حالی است که تعدادی از بازیگران، از جمله حمید گودرزی در صفحه اینستاگرام خود، صحت این موضوع را با انتشار پست هایی جهت تسلیت در صفحات اجتماعی شان تاکید کرده اند.
 
موج تسلیت بازیگران و هنرمندان
 
در حالی که از شب گذشته تعداد فالورهای اینستاگرامی علی طباطبایی به سرعت در حال افزایش بوده است، بازیگران و هنرمندان بسیاری درگذشت این بازیگر جوان را تسلیت گفته اند که در ادامه می خوانید:

لیلا بلوکات :  انّالله و انّا الیه راجعون علی طباطبایی روحش شاد شوکه شدم خدای من …. بر اثر سکته قلبی فوت شده تسلیت میگم
 
مهدی هاشمی :  روحت شاد
 
ملیکا شریفی نیا :  واقعا نمی دونم چی باید بگم فقط اینو می دونم که این دنیا خیلی بی رحمه مراقب خودتون باشین و عزیزانتون… ا علی طباطبایی برادر کوچولوی ما در سریال آشپزباشی در اوج جوانی از بین ما رفت به همین سادگی به همین تلخی…
 
 
پانته آ بهرام :  همین الان خبر دار شدم متأسفم. متأسفم حقیقت داره علی طباطبایی پسرک عزیز سینما و تلویزیون. فرزند آقای کمال طباطبایی تهیه کننده سریال تعبیر وارونه… امروز سفر کرده تا ابد خدای من
 
 
مهراوه شریفی نیا :  تلخ، سخت و غیرقابل باور… چقدر بده که اینهمه از هم بى خبریم. على طباطبایى برادر مهربون و دوست داشتنى ما در سریال آشپزباشى دیگه بینمون نیست… RIP
 
شهره سلطانی :  و باز هم خبری جگر سوز …. فوت علی طبا طبایی عزیز را به همه دوستان و همکاران و طرفداران این بازیگر جوان تسلیت میگویم و برای خانواده اش آرزوی صبر دارم ….
 
حمید گودرزی :  با نهایت تاثر و تاسف دوست خوبم علی طباطبایی ازمیان ما پرکشید روحش شاد
 
پرستو صالحی :  کاش شایعه بود !!! خدایا به خانواده اش صبر بده خیلی زود بود، خیلی … علی طباطبایی پر کشید اصلا باورم نمیشه پی نوشت : علت مرگ ایست قلبی ، متاسفانه خبر شایعه نیست کاش بود 
 
گلاره عباسی :  اخ که چقدر دل همه ی ما سوخت امشب با پر کشیدنت .علی عزیز ..
 
نسرین مقانلو :  انه الله وانا الیه الراجعون علی طباطبایی بازیگر جوان سینما و تلویزیون بر اثر سکته قلبی در گذشت تسلیت به خانواده محترمش ودوستان روحش شاد و درآرامش باد
 
 
امیر جعفری :  خداحافط رفیق…
 
 
برزو ارجمند :  اى واى، على جان روحت شاد، خدا به خانواده ات صبر بده، اگه شد سلام منو به پدرم برسون.
 
عباس غزالی :  روحش شاد… فاتحه فراموش نشه…
 
پیج رسمی مرتضی پاشایی ( مصطفی پاشایی ) :  هنرمند هیچگاه نمی میرد – مرتضی ، امشب مهمون عزیز و هنرمندی داری – بیا دیدنش
 
خاطره حاتمی :  تسلیت عرض میکنم چقدر زود چقدر بد کاش شایعه بود مرگ على طباطبایى ….
 
نرگس محمدی :  ای وای خدا بیامرزه خیلی جوون بود خدا به خانوادش صبر بده تسلیت به اقای طباطبایی روحت شاد
 
 
لیندا کیانی :  خیلى ناراحت کنندست… خدا به خانوادشون صبر بده
 
مهدی احمدوند :  باز هم جوان باز هم هنرمند… با نهایت تاثر و تاسف تسلیت..
 
میلاد کی مرام :  چى میتونم بگم؟!!!!
 
مازیار فلاحی :  علی…
 
سحر قریشی :  روح و روانت شاد برادرم ….
 
پرستو گلستانی :  هیچ وقت این کار رو دوست نداشتم … تسلیت آن همه در زمانی که هیچ یادی از کسی نمیشود و ناگهان … اما، دلم سخت گرفته است از این مهمان خانه مهمان کش روزش تاریک تسلیت برای پسری که مهربان بود و یادش هست برای پدر و مادر داغ دارش و همه…
 
الهام چرخنده :  الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ .نگاهت به نور است به راه .. تو راهی مقصد درست … مادر چه گلی را هدیه دادند به باغبان ! پدر عجب سایه ایی تقدیم کردند به خورشید ! وا مصیبتا… ……… روح جوان و هنرمندت شاداب در کنار جد بزرگوارت سید علی طباطبایی .. عرض تسلیت به خانواده جناب سید کمال طباطبایی بزرگوار .. خانواده سینما .. و مردم مهربان . دعا هایمان کوله سفرش .. یا علی . الهام چرخنده . …………. . آقا امام صادق(علیه السلام ) می فرمایند: «متوفی به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.» می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه … را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد
 
امیر آقایی :  خداحافظ همسایه. سید کمال عزیز، چه بگویم که تسکین باشد، جز آهی و حسرتی …
 
رامبد جوان :  درگذشت هنرمند جوان ، سید علی طباطبایی فرزند سید کمال طباطبایی دوست و همکار قدیمی ام در سینما و تلویزیون را به خانواده این مرحوم و جامعه هنر تسلیت میگم
 
نیوشا ضیغمی :  روح علی طباطبایی عزیز شاد و آرزوی صبر برای خانواده بزرگوارش ‘بخصوص پدر محترمشون دارم
 
 
اکبر عبدی :  نه این قرارمون نبود ……….
 
بهنوش بختیاری :  باور نکردنیه…تسلیت به خانواده محترم طباطبایی و جامعه هنری ایران…روحت شاد علی جان..یاعلی
 
 
رضا ایرانمنش :  بانهایت تأسف و تأثر الان با خبر شدم همکار عزیزمون هنرمند جوان سید على طباطبایى عزیز رو از دست دادیم. خدا به خانواده عزیزش صبر عطا کنه
 
رابعه اسکویی :  اى واى اى واى على جانم على جانم پسر نازنینم پسر مهربونم پسر قشنگم کجا رفتى کجا پروردگارا دلم داره میترکه اخ اخ اخ اخ اخ
 
بهاره افشاری :  خدایش بیامرزد
 
محسن کیایی :  ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﺩﻳﺮ ﺷﺪ……ﺗﺴﻠﻴﺖ…..ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ.
 
شیوا طاهری :  چقدر تلخه این رفتن ها علی طباطبایی روحت شاد ….
 
امیرحسین رستمی :  متاسفانه دوست و رفیق هنرمندم ،على طباطبایى ،ما رو تنها گذاشت.از خدا براش طلب ارامش میکنم
 
صابر ابر :  برایت آرامش در آغوش خداوند را میخواهم و برای خانواده ات صبر …علی جان … علی طباطبایی عزیز را هیچ وقت ندیدم، اما از رفتنش سخت غمگین شدم و بیش از پیش به نبودن در زمانی که فکرش را نمی کنی مطمئن…
 
 
احمد پورمخبر :  اصلأ باورم نمیشه ، یه پسر خوب با شخصیت و هنرمند باورم نمیشه چون هم با خود على عزیز و پدر بسیار محترمشون تماس گرفتم تلفن هایشان خاموش بود بعضى از عزیزانم که هنرمندانى نامى این کشورند گفتند این خبر صحت داره  من اول به خانواده عزیزش تسلیت میگم بعد به جامعه هنرى و مردم عزیز خدا بیامرزتت على جان
 
نفیسه روشن :  خبر درگذشت همکار خوبم اقای علی طباطبایی خیلی منو شوکه کرد هیچی ندارم بگم فقط برای روحش ارامش و برای خانوادش از خدا صبر میخوام
 
آیا علی طباطبایی فوت کرده است؟
 
تسلیت هنرمندان در شبکه های مجازی در حالی منتشر می شود که این خبر هنوز به طور رسمی اعلام نشده است. این در حالی است که برخی از کاربران شبکه های اجتماعی این خبر را شایعه می دانند. 

در این میان عکسی منتسب به علی طباطبایی منتشر شده که در آن اعلام کرده که زنده است و خبر فوتش شایعه بوده است.
 
 
 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اعدام شیطان زن نمای بندر عباس در ملاء عام / عکس ها و فیلم
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 157 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )
متجاوز زن نما در ملاء عام در بندرعباس به دار مجازات آویخته شد.
اعدام شیطان زن نمای بندر عباس در ملاء عامبه گزارش خبرگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛حکم اعدام این متجاوز به عنف صبح امروز در میدان برق بندرعباس اجرا شد .

رییس کل دادگستری هرمزگان گفت : این فرد با تغییر چهره و با همکاری دو برادر خود 11 بار اقدام به آدم ربایی ، سرقت مسلحانه و تجاوز به عنف کرده بود .

حجت الاسلام اکبری افزود : متهمان به تجاوز عنف با استفاده از لباس زنانه و گریم های سینمایی در پوشش مسافر بر شخصی با یک دستگاه پراید پس از شناسایی و سوار کردن قربانی در شب ، مرتکب جرم می شدند.

وی گفت : این سه برادر مجرم با تهدید اسلحه پس از مجروح کردن قربانیان جواهرات و اشیاء قیمتی قربانیان را سرقت و سپس به صورت دسته جمعی تجاوز به عنف می کردند.

رییس کل دادگستری هرمزگان گفت : دو متهم دیگر این پرونده در انتظار اجرای مجازات هستند.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مراسم خاکسپاری علی طباطبایی در بهشت زهرا
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 148 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مراسم خاکسپاری سیدعلی طباطبایی/عکس ها و فیلم
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 153 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

على طباطبایى، بازیگر جوان سریال «قلب یخى» روز گذشته به علت ایست قلبى درگذشت.

 زمان خاکسپاری و علت مرگ مرحوم علی طباطبایی اعلام شد

مرگ ناگهانی سید علی طباطبایی

سیدعلی طباطبایی متولد ۱۳۶۲ بود و با حضور در مجموعه «قلب یخی» و «بچه‌های نسبتا بد» مورد توجه مخاطبان به ویژه جوانان و نوجوانان قرار گرفته بود

از دیگر آثار او می‌توان به فیلم‌های «سالاد فصل» (فریدون جیرانی – ۱۳۸۳)، «ساعت ۲۵» (مسعود آب پرور)، «آماده باش» (بهرنگ توفیلی – ۱۳۸۸)، «اسب سفید پادشاه» (محمد حسین لطیفی – ۱۳۹۳)، تله فیلم «ماه از روی سکو» (آرش معیریان) و سریال‌های «باجناق‌ها» (داریوش مودبیان)، «آشپز باشی» (محمدرضا هنرمند) و «ترانه مادری» (حسین سهیلی‌زاده) اشاره کرد.

پیکر زنده‌یاد علی طباطبایی بازیگر جوان تلویزیون و سینما که شامگاه 8 شهریور ماه درگذشت، فردا سه‌شنبه 10 شهریورماه به خاک سپرده می‌شود.

رضا نوروزی یکی از دوستان خانواده طباطبایی درباره خاکسپاری این بازیگر جوان گفت: مراسم خاکسپاری از مقابل منزل وی برگزار می‌شود و دوستان و اقوام از ساعت 8 صبح در منزل شخصی ایشان گردهم می‌آیند و پیکر او را مستقیما به بهشت زهرا (س) می‌برند.

به گفته او، این بازیگر در قطعه هنرمندان دفن نمی شود و در یکی دیگر از قطعات بهشت زهرا (س) به خاک سپرده خواهد شد.

در ادامه تصاویر منتشر شده علی طباطبایی در اینستاگرام شخصی اش را مشاهده کنید :

 علی طباطبایی
قلب یخی فصل 3
  علی طباطبایی 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اگرکالای قاچاق وارد کشور نشود ساتلیانه چند شغل ایجاد میشود؟
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 144 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

اگرکالای قاچاق وارد کشور نشود و یا مردم از خرید آن خوداری کنند در هر سال چند نفر شغل ایجاد میشود؟


1-دویست هزار

2-صدوپنجاه هزار



پیامک خندوانه 30500 تا 18 بعد از ظهر

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


احتمال زلزله در تهران امشب چقدره؟
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 155 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )
آیا احتمال دارد تهران هم این روزها بلرزد/ زلزله‌ ۱۰ ریشتری؟
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۳۳
 
پدر زلزله‌شناسی ایران‌ پیش بینی وقوع زلزله ۱۰ ریشتری در خاورمیانه را «داستان» و غیر ممکن می‌داند و می‌گوید: زلزله‌ای با شدت ۱۰ ریشتر تنها در مکانی رخ می‌دهد که بین اقیانوس و قاره باشد.
آیا احتمال دارد تهران هم این روزها بلرزد/ زلزله‌ ۱۰ ریشتری؟
به گزارش جهان، کارشناسان می‌گویند کمتر شهری در ایران به دور از زلزله است چرا که کشورمان روی یکی از دو کمربند زلزله جهان قرار دارد و 80 درصد آن در معرض خطر زلزله‌شدید است. بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که از 600 شهر کشور تنها 6 شهر در امان هستند. گسل‌ها و آتش‌فشان‌ها تنها علامت‌هایی بی‌خطر روی نقشه نیستند. آنها می‌توانند فعال شوند و زلزله را برای ایرانی‌ها به ارمغان بیاورند!‌

هنوز خاطره تلخ زلزله اهر، هریس و ورزقان در آستانه اولین سوز هوای سرد از خاطر ایرانی‌ها نرفته بود که امسال نیز سال نوی جامعه ایرانی با زلزله‌های پی در پی تلخ شد. پس از تعطیلات نوروزی، روزی نیامده که ایرانی‌ها نام زلزله را از رسانه‌های کشور نشنوند. یک روز زمین در بوشهر و دشتی می‌لرزد و یک روز در خراسان. روز دیگر شهرهای سراوان و خاش در سیستان و بلوچستان طعمه زلزله می‌شود و پس از آن تسوج در آذربایجان‌شرقی می‌لرزد. جدیدترین خبرها هم از تکان‌های زمین در استان‌های فارس و اصفهان خبر می‌دهد.

از سوی دیگر دیروز خبرگزاری ایلنا به نقل از مرکز زمین‌شناسی آمریکا اعلام کرد که بین روزهای 5 تا 10 اردیبهشت زلزله‌ای به بزرگی 9 تا 10 ریشتر در خاورمیانه به وقوع خواهد پیوست که این زلزله می‌تواند کل منطقه خاورمیانه را به طور کامل تخریب و در عمق زمین دفن کند.
 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اگر مردم کالای قاچاق جلوگیری کننند یا از خرید آن خوداری کنند در هر سال چند نفر شغل ایجاد میشود؟
10 شهريور 1394 ساعت 21:56 | بازدید : 139 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

اگر مردم کالای قاچاق جلوگیری کننند یا از خرید آن خوداری کنند در هر سال چند نفر شغل ایجاد میشود؟


1-دویست هزار

2-صدوپنجاه هزار



پیامک خندوانه 30500 تا 18 بعد از ظهر

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایران املاک | املاک ایران و آدرس melkyabi.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1944
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 450
:: بازدید هفته : 462
:: بازدید ماه : 2782
:: بازدید سال : 10673
:: بازدید کلی : 103430
Code Center