داستان دو برادر(2-اخر)
ایران املاک | املاک ایران | املاک تهران | املاک کرج | املاک اصفهان | املاک منطقه 22
داستان دو برادر(2-اخر)
9 شهريور 1394 ساعت 8:30 | بازدید : 122 | نویسنده : ایران املاک | ( نظرات )

حسین چند روز پیش به من میگفت در این فکرم که چطور برای خواهرام و پدرم که بازنشسته شده بیزینس ایجاد کنم و دست انها را هم بگیرم .شاید حسین ده بار هم طعم شکست را تجربه کند . صد بار هم هزینه بی تجربگیش را بدهد(همچنان که پس از هر شکستی عاقلانه میگفت این هزینه تجربه کردن من هست).ولی مطمئن باشید حسین یک پولدار واقعی خواهد بود . زیرا هرگز به این فکر نکرد که پدرم، فلان جا، اگر این کار را میکرد، الان ما اینجا نبودیم وآنجا بودیم.هر گز نگفت ما شهرستانی هستیم و ساده دل و....هرگز بهانه نگرفت و به خودش دروغ نگفت.حسین هنوز بیست ساله نشده ومطمئنم به زودی اوضاعش رو به خوبی می نهد.پدر حسین هرگز پراید نداشته ولی حسین وقتی در ماشین من نشست از قیمت ماشینم (پرادو )می پرسید و وقتی به با خنده گفتم می خواهی بخری گفت :اره، حتما...و بعدش گفت: این خنده ی من خنده هیجان هست نه مسخره کردن .و حسین به پرادو فکر میکند و امیر همچنان گیتار می زند و....

همه چیز دست خود ماست . دوستان من بهانه بس است . هرچقدر به فکر عملکرد نزدیکانمان در گذشته باشیم .از کار کردن امروز ما کاسته خواهد شد.هرکسی به امید کمک پدرش باشد یا مرگ پدربزرگش و.......هرگز ندیدم موفق گردد.چند روز پیش می خواستم کسی را استخدام کنم .این خانم جوان وقتی داشت در مورد پول بی پایان پدرش حرف می زد. گریه اش گرفت .هر چند که اخرین بار که پدرش پولدار محسوب میشده. این دوست جوان ما 5 سالش بوده و الان 27 ساله بود.به او تضمین دادم که با این روند هرگز موفق نخواهد بود و هرگز رضایتمندی نخواهد داشت .فردی از اشنایان بنده پدر بسیار پولداری داشت که در سال 56 ایشان را به امریکا فرستاده بود- با اینکه پدرش روستایی و بی سواد بود -به هر روی ایشان بعد از انقلاب امد و ازدواج کرد و سالها به قول معروف هشتش گرو دوازدش بود .و همیشه به این فکر می کرد عجب پدر پولدار و نامردی دارد . خاطرم هست با یک ماشین روسی قدیمی در محل بازگشت از کارش مسافرکشی میکرد .یکبار میگفت که بچه هایم را پیش پدرم بردم و گفتم یکماه هست برنج نخورده اند . دقیقا این اتفاق خاطرم هست. ولی پدر به دلایلی که من هرگز درک نکردم به اینها کمک نکرد و هنوز نمی کند .این دوست ما بعد از بیست سال با بزرگ شدن بچه هایش کم کم بیخیال پدر شد لیسانسش را در سن بالا گرفت و شروع به فعالیت کرد .باور بفرمایید علاوه بر اینکه وضع خودش بسیار خوب شده.کلی زمین دارد ماشین 50 ملیونی و.....به برادران و اطرافیانش کمک میکند و.......فقط از لحظه ای که بیخیال دیگران شد .متاسفانه به دلایلی نمی توانستم داستان ایشان را کامل و در یک قسمت بنویسم .ولی واقعا جالب هست .تو رو خدا به امید هیچکس جز خودت نباش .درضمن کار گرافیکی داشتید این حسین ما پسر خوبی هست....

 

 

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایران املاک | املاک ایران و آدرس melkyabi.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1944
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 124
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 124
:: بازدید ماه : 320
:: بازدید سال : 1611
:: بازدید کلی : 64561
Code Center